مدلهاي زنجيره تأمين
۲-۲-۶- ۱- مدل SCOR
شوراي بينالمللي زنجيره تأمين بهعنوان يك مؤسسه غيرانتفاعي بينالمللي كه باهدف بهكارگيري و توسعه مفهوم مديريت زنجيره تأمين در سال ۱۹۹۶ تأسيس شد، با بهرهگيري از مفاهيم مهندسي مجدد، فرايندهاي كسبوكار، الگوبرداري و سنجش فرايندهاي يك مدل مرجع فرايندي تحت عنوان مدل مرجع عملكرد زنجيره تأمين براي مديريت زنجيره تأمين ارائه كرده است كه تمركز آن بر توصيف فرايندهاي مديريتي زنجيره درون زنجيره تأمين و روابط بين آنها، تدوين شاخصهاي استاندارد براي اندازهگيري عملكرد فرايندهاي زنجيره تأمين بهمنظور پشتيباني از بهبود مستمر و ارتقاء مديريت رقابتي زنجيره تأمين در محيط كسبوكار ميباشد (تئونوفتانا و تنگ به نقل از ميربد، ۱۳۸۹). مدل مرجع عملكرد زنجيره تأمين فرايندهاي مديريت زنجيره تأمين را براي هريك از اعضا در پنج جزء طرحريزي يا برنامهريزي، ساخت، تحويل، منبع يابي و بازخورد تعريف كرده است.
شكل ۲- ۲:
: مقولات تصميم زنجيره تأمين ترسيمشده جهت مدل SCOR(شوراي بينالمللي زنجيره تأمين، ۲۰۰۴)
در اين مدل كه بيشتر بهعنوان يك مرجع، جهت شناسايي عمليات و فرايندها مورداستفاده قرار ميگيرد، علاوه بر تبيين استانداردهاي فرايندهاي مديريتي، شاخصهاي استاندارد اندازهگيري عملكرد فرايندهاي نيز در سه سطح كلي ذكر گرديده است.
سطح يك مدل، معرفي محدود و محتواي زنجيره تأمين با پنج فرايند محوري ميباشد. سطح دوم پيكره زنجيره تأمين را در سطح فرايندها بهوسيله ابزاري از مقولههاي فرايندي مشخص ميكند. در سطح دوم فرايندها با راهبردهاي عملياتي همسو ميگردند. اجزاء سطح سوم تعيينكننده نمودار جريان فرايندها با اجزاء فرايند يا فعاليتهاي خاص براي هر مقوله از فرايند در سطح دوم ميباشد. مدل مرجع عملكرد زنجيره تأمين از صدها سنجه عملكردي جهت تعيين پنج معيار عملكرد (قابليت اطمينان، پاسخگويي، انعطافپذيري، هزينه و دارائيها) استفاده ميكند (تئونوفتانا و تنگ به نقل از ميربد، ۱۳۸۹).
جدول ۲- ۱: معيارهاي عملكرد SCOR و سنجههاي سطح يك (تئونوفتانا و تنگ به نقل از ميربد، ۱۳۸۹).
معيار عملكرد | سنجه سطح ۱ | تعريف سنجه |
قابليت اطمينان | تكميل سفارشها به شكلي كامل | درصد سفارشهايي كه عملكرد تحويل را برآورده ساخته، مستندسازي صحيح داشته و خسارت تحويل ندارد |
پاسخ گوئي | برآورده سازي طي چرخه زماني تحويل | ميانگين چرخه زماني واقعي تحويل منطبق با خواستههاي مشتري |
انعطافپذيري | فراواني انعطافپذيري زنجيره تأمين
فراواني انطباقپذيري زنجيره تأمين
فراواني انطباقپذيري زنجيره تأمين |
درصد قابلافزايش كميت كالا و خدمات در عرض يك ماه كه قابلدستيابي است.
كاهش ميزان سفارش ظرف ۳۰ روز بدون ايجاد موجودي و جريمه مالي
زمان موردنياز (تعداد روز) جهت تحقق افزايش ۲۰% در ميزان تحويل |
هزينه | هزينه مديريت زنجيره تأمين
هزينه كالاي فروختهشده |
مجموع هزينههاي صرف شده فرايندهاي دو مدل SCOR همچون برنامهريزي، منبع يابي، تحويل و بازگشت
هزينه صرف شده جهت خريد مواد اوليه و توليد محصول نهايي. اين هزينهها مشتمل بر هزينههاي مستقيم (نيروي انساني و مواد) و هزينههاي غيرمستقيم ميباشد |
دارائيها | چرخه زماني بازگشت سرمايه
بازگشت دارائيهاي ثابت زنجيره تأمين
بازگشت سرمايه كاري |
زمان طي شده جهت بازگشت سرمايه پس از صرف آن در مواد اوليه
آنچه سازمان در قبال سرمايهگذاري در دارائيهاي ثابت زنجيره تأمين درزمينه ي برنامهريزي، منبع يابي، ساخت و بازگشت؛ كسب ميكند.
سنجهاي كه حجم سرمايهگذاري نسبت به جايگاه كاري شركت را در قبال عايدي دريافت شده از زنجيره تأمين را ارزيابي مي كند. |
همچنين اين مدل نهتنها فرصتي براي ملاحظه آنچه يك مؤسسه انجام ميدهد فراهم ميكند، بلكه همچنين چارچوب مشتركي از يك مرجع و زبان مشترك در طول زنجيره تأمين را فراهم ميكند.
البته بسياري از پژوهشگران و محققين دانشگاهي بهرغم استقبال صنايع از اين مدل، كارايي و اثربخشي آن را موردترديد قرار دادهاند (كاسي به نقل از ميربد، ۱۳۸۹).
۲-۲-۶- ۲- مدل ميلتنبرگ[۴]
ميلتنبرگ بر مبناي استراتژيهاي پيشنهادي خود مدلي را براي سنجش عملكرد زنجيره تأمين ارائه كرده است. وي خروجيهاي توليد مورداشاره مديريت زنجيره تأمين را بهعنوان معيارهاي ارزيابي عملكرد انتخاب نموده و سپس به تعريف و تبيين شاخصهاي مرتبط با هر معيار پرداخته است.
جدول ۲- ۲: خروجيهاي مديريت زنجيره تأمين
شاخص مرتبط | خروجي توليد |
هزينه هر واحد محصول، هزينه نيروي كار هر واحد كالا، هزينههاي سربار توليد، گردش مواد، ظرفيت ماشينآلات و تجهيزات، بهرهوري مستقيم و غيرمستقيم نيروي كار | هزينه |
هزينه نقصهاي داخلي و خارجي فرايند، هزينه تضمين محصول، كيفيت ورودي مواد | كيفيت |
زمان تحويل، زمانبندي توليد، قابليت انطباقپذيري موجودي، متوسط تأخير، درصد تحويلهاي بهموقع | تحويل |
تعداد مشخصه هاي استاندارد يا پيشرفته محصول، تعداد تغييرات مهندسي، متوسط فاصله زماني بين نقايص | عملكرد |
تعداد محصولات موجود در خط توليد، حداقل اندازه سفارش، متوسط اندازه سفارش ها، تعداد قطعات قابل توليد توسط يك ماشين، امكان توليد قطعات توسط ماشين آلات مختلف | انعطاف پذيري |
تعداد محصولات جديد سالانه، ميزان تأخير در ارائه طراحي جديد، سطح سرمايه گذاري در توسعه و تحقيقات، استمرار و انطباق سرمايه گذاري در طول زمان | نوآوري |
۲-۲-۷- مفهوم مديريت زنجيره تأمين
شبكهاي از سازمانهايي هستند كه از طريق روابط بالادست و پاييندست به ايجاد ارزش از طريق خدمت و محصولات به مصرف كننده نهايي ميپردازند (چيلدهوس، ۲۰۰۳: ۲۰).
مديريت زنجيره تأمين بر يكپارچهسازي فعاليتهاي زنجيره تأمين و نيز جريانهاي اطلاعاتي مرتبط با آنها از طريق بهبود در روابط زنجيره، براي دستيابي به مزيت رقابتي قابل اتكا و مستدام را شامل ميشود (غضنفري و همكاران، ۱۳۸۰: ۲۱).
هدف مديريت زنجيره تأمين تبادل اطلاعات مربوط به نيازمنديهاي بازار، توسعه محصولات جديد، كاهش تعداد تأمينكننده براي سازندگان و نيز فعالسازي و آزادسازي منابع مديريتي در جهت توسعه روابط بلندمدت و بااهميتي است، كه از ابتدا بر اساس اعتماد اعضاء شكل ميگيرد (بريو همكاران ، ۱۹۹۴: ۲۰).
۲-۲-۸- مؤلفههاي مديريت زنجيره تأمين
مولفه هاي مديريت زنجيره تامين اجزاء يك زنجيره تامين مي باشند و با توجه به اينكه در اين پژوهش بيشتر حول لجستيك مي چرخد در ادامه از بين مولفه ها بيشتر به اين مولفه پرداخته شده است :
- مديريت لجستيك در زنجيره تأمين؛
- مديريت اطلاعات و سيستمهاي اطلاعاتي در زنجيره تأمين؛
- مديريت روابط بين زنجيره تأمين؛
مديريت لجستيك در زنجيره تأمين
لجستيك واژهاي است كه از تاريخچه طولاني برخوردار است و به علت وجود تعاريف بسيار در اين زمينه شايد نتوان يك جمعبندي كلي روي اين واژه صورت داد. يكي از اين تعاريف R7 است و بدين صورت تعريف ميشود «انجام فعاليتها به منظور تضمين تأمينبودن محصول صحيح، در مقدار مناسب، در زمان مناسب و در شرايط مناسب و در مكان مناسب براي مشتري مناسب و به هزينه مناسب». عبارت تأمينبودن در تعريف بالا تأكيد بيش از حد لجستيك به موضوع موجودبودن بالا ميباشد كه به عنوان هسته اصلي پيدايش رسالت لجستيك محسوب ميشود.
نكته جالب توجه اين است كه اگر فهرستي از مفاهيم وابسته به لجستيك تهيه شده وطبقهبندي گردد، ميتوان آنها را در قالب ۳ گروه قرار داد:
- تأمينگرا
- توليدگرا
- توزيعگرا
سابقه فعاليتهاي لجستيك به قبل از سال ۱۹۵۰ بر ميگردد. پس از آنكه تعريف جامعي از آناليز كل هزينه به وجود آمد، مدلهاي جديد برنامه ريزي خصوصاً براي توزيع فيزيكي منسجمتري با يكديگر تلفيق شدند و مفاهيم جديدتري را به وجود آوردند. به طور خلاصه مفهوم لجستيك به مرور زمان تغيير كرده است، به گونهاي كه گرايش و تمركز صنايع در لجستيك شكل تازه اي را به خود گرفته است. در چارچوب تعاريفي كه براي لجستيك اشاره شد، جريان مواد به قسمتهاي تأمين، توليد و توزيع تقسيم ميشوند و فعاليتهاي لجستيك شامل موجوديها، حمل و نقل و هماهنگي كلي در جريان مواد در شركت است. در عالم واقع جريان مواد توسط سازمانهاي مختلف، وظايف و سيستمهاي اطلاعاتي صورت ميگيرد. در چارچوب جديد لجستيك، نسبت به چارچوب قديمي آن، تمركز بر روي عملكرد است تا عملكرد تك تك اجزاي جريان مواد به صورت يك موجوديت بررسي ميشود، يكپارچهسازي به صورت يك مفهوم مهم در چارچوب جديد است. در چارچوب جديد لجستيك، حيطهي يكپارچهسازي تنها به جريان مواد و اطلاعات ختم نمي شود، بلكه لازم است تا مديريت مالي و منابع انساني علاوه برآن دوره عمر كل لجستيك مورد بررسي قرار گيرد. در چارچوب لجستيك جديد يكپارچهسازي فرآيندها، وظايف، سازمانها، روشها و سيستمها ضروري است و در نتيجه اينكه مديريت روابط مشاركتها مهم است (ميربد، ۱۳۸۹).
مديريت امور لجستيكي از ابتداي ايجاد سازمانها وجود داشته است، ولي اين مديريت عمدتاً بر روي قسمتهاي مختلف زنجيره يعني خريد، توليد، توزيع و … به صورت جداگانه و مستقل انجام ميشده است، در طول زمان به دليل ارتباط اين امور با يكديگر به تدريج فنوني در جهت يكپارچهسازي نمودن اين زنجيره و مديريت آن صورت پذيرفته است، در دهه ۷۰ ميلادي بحث مديريت مواد بسيار متداول شد. در اين ارتباط نيز عمليات برنامه ريزي توليد، برنامه ريزي مواد و برنامه ريزي كار در كارگاه و خريد ادغام شد.
هدف از اين ادغام معلول ۳ علت اصلي بوده است:
- بهبود شرايط تحويل كالا به مشتري؛
- بهبود سطح موجودي كالا؛
- بهبود هزينه هاي توليد؛
به دنبال اينگونه اقدامات در دهه ۸۰ ميلادي، مفاهيم سيستمهاي تركيبي لجستيكي گسترش يافت. در اين دوره عمليات ديگري نظير مديريت حملونقل و توزيع به مديريت مواد اضافه شد. هدف از اين حركت اين بود كه شركتهاي بزرگ با كثرت مراكز توليد و توزيع بتوانند عملكرد خود را در مجموعه عمليات شركت بهبود بخشد. از دهه ۹۰ ميلادي تدريجاً مديريت زنجيره تأمين به عنوان حالت تكميلشده مديريت لجستيكي مطرح شد كه در آن مديريت جريان مواد و اطلاعات به منظور بالابردن درجه پاسخگويي به مشتريان از اهميت خاص برخوردار گرديد در اين نظام، كاهش هزينه هاي كل مجموعه نيز از اولويت خاصي برخوردار است(ميربد، ۱۳۸۹).
۲-۲-۹- عناصر مديريت زنجيره تأمين
مهمترين مبحث در مورد اعضاء آن است كه اهميت و بحراني بودن هر عضو در رسيدن به هدف توليد تعيين ميشود تا در شبكه ميزان ارتباط، مشاركت و همكاري تجاري با آن مشخص گردد. منظور از اعضاء زنجيره تأمين تمام سازمانها و واحدهاي اجرايي آنهاست كه در زمينه هاي عملياتي و مديريتي موجب افزايش ارزش افزوده كه در فرايند تجاري شبكه ميشوند و در طراحي و ارائه محصول و ستاده براي بازار و مشتري اين شبكه فعاليت مي كنند (لامبرت، ۱۹۹۸: ۳۳).
عنصر اول يعني مشتريان، عنصر برانگيزاننده است. معمولاً بازاريابي براي تعيين آنچه كه مشتريان ميخواهند و همينطور پيش بيني مقدار زمان تقاضاي مشتري است. طراحي محصول و خدمات با خواسته هاي مشتري با قابليتها و تواناييهاي عملياتي منطبق است. پردازش در هر بخش از زنجيره تأمين كه انجام شود، كانون مركزي هر سازمان است. بخش عمدهاي از پردازش در سازماني كه محصول يا خدمت را براي مشتري نهايي توليد مي كند، صورت ميگيرد و يك جنبه عمده و اصلي اين بخش هم براي بخشهاي داخلي و هم براي بخشهاي خارجي يك زنجيره تأمين برنامه زمانبندي است (فيض آبادي، ۱۳۸۲: ۴۹-۵۰). عناصر كليدي مديريت زنجيره تأمين در جدول زير خلاصه شده است.
جدول ۲- ۳: عناصر كليدي زنجيره تأمين (فيضآبادي، ۱۳۸۲: ۵۰)
جزء | موضوع معمول |
مشتريان | تعيين كردن نوع محصول و يا خدمت مورد نياز |
پيش بيني | پيش بيني كردن مقدار و زمان تقاضاي مشتريان |
طراحي | ادغام كردن مشتريان، خواسته ها، قابليت هاي ساخت با ابزار |
پردازش | كنترل كردن كيفيت، برنامه زمان بندي كار |
موجودي | برآورده كردن نيازمندي هاي مورد تقاضا در عين اداره كردن هزينه هاي نگهداري موجودي |
خريد | ارزيابي كردن تأمين كنندگان بالقوه،حمايت كردن از نيازهاي عملياتي در مورد كالا و خدمات خريداري شده |
تأمينكنندگان | نظارت كردن بر كيفيت تأمين كننده، تحويل به موقع و انعطاف پذيري |
مكانيابي | تعيين مكان تسهيلات |
پشتيباني | تصميم گيري در مورد چگونگي حمل و فروش مواد خام |
بنابراين زنجيره تأمين بايد براي به حداقل رساندن موجودي طراحي شده و به كيفيت بالا هم در بين تأمينكنندگان هم در بين مشتريان دست يابد.
تأمينكنندگان را مشكل ميتوان هماهنگ و كنترل كرد، همينطور تعداد كم تأمينكنندگان مي تواند خطرآفرين باشد، چون اگر آنها قابل اطمينان نباشند، ميتوانند توان رقابتي شركت را تقليل دهند، تأمينكنندگان هم بايد به سمت رضايت مشتري گرايش داشته باشند و با اهداف يكسان و انتظارات كيفي مشابه عمل كنند.
براي اين كه يك شركت به اهداف استرتژيك خود دست يابد، بايد عامل نابودي مديريت زنجيره تأمين – يعني عدم اطمينان – را كنترل كند. اين امر مستلزم شناسايي و درك علل عدم اطمينان، تعيين اين كه عدم اطمينان چگونه بر ساير فعاليتها در بالا و پائين زنجيره تأمين اثر ميگذارد و سپس تنظيم رويه ها و روشهايي براي كاهش و يا حذف آن است. همچنين زمان تحويل و هزينه معمولاً به وسيله مكانيابي تحت تأثير قرار ميگيرد و پشتيباني، جا به جايي، انباركردن مواد را در بر ميگيرد. موفقيت زنجيره تأمين بر كارايي و به موقع بودن بستگي دارد (فيض آبادي، ۱۳۸۲: ۴۹-۵۰).
[۱] SCOR
[۲] Theono Fatana & tang
[۳] غير مجاز مي باشدsy
[۴] Miltenberg Model
[۵]- Childhouse
[۶]- Berry