تكنولوژي واژهاي است كه افراد مختلف برداشتهاي متفاوتي از آن دارند. اين برداشتها از يك سو تعريف تكنولوژي را به بعد سختافزاري محدود ساخته و از سوي ديگر آن را صرفاً به قالب نرمافزاري تقليل ميدهد. در اين قسمت به پارهاي از ديدگاههايي كه در زمينه تعريف تكنولوژي وجود دارد ميپردازيم.
در اولين تعريف تكنولوژي را بعنوان كاربرد سيستماتيك علم و دانش سازمان يافته در موارد عملي نام ميبرند. در اين تعريف چند ويژگي مهم وجود دارد. اول اينكه تكنولوژي موضوعي سيستماتيك تلقي ميشود. در اين چارچوب مقوله تكنولوژي پديدهاي تكرار پذير است يعني با رعايت گامهاي منظمي كه تعريف ميشود ميتوان به نتايج كم و بيش مشابهي رسيد. دومين نكته اينكه تكنولوژي با علم و يا دانش سازمان يافته مرتبط است و در نهايت اينكه تكنولوژي به مواردي كه جنبه كاربردي دارد مربوط ميگردد.
دومين تعريف، تكنولوژي را بعنوان يك پديده دو وجهي تعريف مي كند كه يك وجه آن به دانش به كار رفته براي حل يك مسئله كاربردي برميگردد، چيزي كه به آن دانش چگونگي گفته ميشود، و وجه ديگر آن ابزارها و تجهيزاتي است كه براي حل آن موضوع كاربردي به كار مي رود. در واقع در چارچوب اين تعريف تكنولوژي هم نرمافزار و هم سختافزار است (مونك، ۱۹۹۰).
در سومين تعريف، تكنولوژي بعنوان كاربرد عملي دانش علمي و مهندسي براي مفهوم سازي، توسعه يا كاربرد محصولات، فرآيندها و عمليات است.
در چهارمين نگاه تكنولوژي را از طريق نتيجه و اثر آن بر فعاليتها توصيف مي كنند. در اين چارچوب تكنولوژي بعنوان عامل اصلي و غالباً بعنوان تنها عاملي تلقي ميشود كه:
الف: باعث ايجاد تمايز در محصول ميشود. يعني بنگاه استفاده كننده از تكنولوژي محصولي را ارائه ميدهد كه از محصول سايرين متمايز است.
ب: تكنولوژي موجب كاهش هزينهها ميشود يعني به توليد محصول و يا خدمتي كمك مي كند كه از محصول و يا خدمت توليد شده توسط رقبا هزينه كمتري دارد. بنابراين در اين مسير از بعد قيمت ميتوان از رقبا پيشي گرفت.
ج: تكنولوژي موجب ايجاد فرصتهاي جديد كسبوكار ميشود. با نگاهي ساده به پيرامون خويش به خوبي در مييابيم كه چگونه با ظهور و معرفي تكنولوژيهاي جديد و يا توسعه تكنولوژيهاي موجود، كسبوكارهاي جديد شكل ميگيرد. از سوي ديگر ظهور يك تكنولوژي جديد مي تواند موجب شود كسبوكار موجود ما مورد تهديد قرار گيرد و حتي جايگزين كسبوكار فعلي ما شود و يا با ارائه تكنولوژي جديد توسط ما كسبوكار رقبا مورد تهديد قرار گيرد. براي مثال هنگاميكه تكنولوژي كامپيوتر وارد صحنه شد موجب تهديد و جايگزيني تكنولوژيهاي مرتبط با توليد ماشينهاي تايپ گرديد و يا با ورود ماشين حساب در فعاليتهاي دانشجويي و مهندسي ، خطكش محاسبه كه بهصورت سنتي مورد استفاده قرار مي گرفت از صحنه حذف شد.
د: تكنولوژي موجب تسهيل و يا پشتيباني تغييرات استراتژيك در فعاليت بنگاهها ميشود. براي مثال ورود ماشينهاي اي-تي-ام در سيستم بانكي نه تنها امر دريافت و پرداخت را از حالت سنتي آن خارج كرد بلكه موجب شد كه سيستم پرداخت و دريافت كه قبلاً محدود به ساعات كار بانكها در طول روز بود بدون محدوديت زماني و بعنوان يك تغيير استراتژيك در اختيار استفاده كنندگان قرار گيرد.
آقاي طارق خليل در كتاب خود تحت عنوان “مديريت تكنولوژي، رمز موفقيت در رقابت و خلق ثروت” كه در سال ۲۰۰۰ ميلادي به چاپ رسيد، تكنولوژي را به عنوان مجموعه دانشها، محصولات، فرآيندها، ابزارها، روشها و سيستمهايي كه در خلق كالاها و يا ارائه خدمات مورد استفاده قرار ميگيرد تعريف مي كند. به عبارت سادهتر از نظر وي تكنولوژي از يك طرف راه و روش انجام فعاليتها است يعني آنچه كه توسط برخي بعنوان فوت و فن انجام كارها مطرح شده است و از طرف ديگر ابزارهايي را در بر ميگيرد كه در جهت تحقق اهداف بنگاه مورد استفاده قرار ميگيرد.(خليل، ۲۰۰۰)
در اين چارچوب تكنولوژي بعنوان كاربرد عملي دانش در جهت كمك به تحقق آمال و آرزوهاي انسانها تلقي ميشود. آقاي طارق خليل بعد جديدي به ابعاد قبلي تكنولوژي اضافه مي كند، از نظر او تكنولوژي از سه جزء مهم كه هر كدام به خودي خود از اهميت ويژهاي برخوردار است تشكيل شده است. اولين جزء آن سختافزار است. منظور از سختافزار همانطور كه در تعاريف قبلي مطرح شد مجموعه تجهيزات و ابزارهاي فيزيكي است كه در توليد محصول و ارائه خدمات مورد استفاده قرار ميگيرد. جزء دوم نرمافزار است. منظور از نرمافزار همانا راه و روش استفاده از سختافزار براي تحقق اهداف بنگاه ميباشد. جزء سومي كه آقاي طارق خليل مورد توجه قرار ميدهد مغزافزار است. مفهوم مغزافزار استدلال و قبول اين موضوع مهم است كه چرا يك تكنولوژي ظهور يافته را در مسير خاصي مورد استفاده قرار ميدهيم. به عبارت بهتر اگر نرمافزار به پرسش ما در مورد دانش چگونگي پاسخ ميدهد، حوزه مغزافزار همان حوزه دانش چرايي است. اين بدان معني است كه در جهان يكپارچه امروزي محدود كردن موضوع تكنولوژي به دو جزء سختافزار و نرمافزار هر چند كه ممكن است بنگاه را به هدف خود كه دستيابي به توليد كالا و ارائه خدمات و ايجاد مازاد است راهبري كند اما مطلوب نيست. انسان پرسشگر امروز بايد بتواند فراتر از چگونگيها به چرائيها نيز پاسخ دهد. اين مقوله بويژه در جهان كنوني كه يكپارچگي روزافزون فعاليتها موجب پيوستگي بيش از حد زندگي انسانها شده است اهميت پيدا مي كند.(خليل، ۲۰۰۰)
براي درك عميقتر مفهوم تكنولوژي ميتوان به تفاوت آن با هنر و تكنيك توجه كرد. هنر و صنايع دستي از مهارتهاي فرد برميخيزد. اين مهارتها به سادگي قابل سيستماتيك كردن نيستند و طبيعتاً تكرارپذيري چنين مقوله اي دشوار بوده و شايد در عمل امكانپذير نباشد. به بيان ديگر كمالالملك نقاش معروف اگر ميخواست يكي از نقاشيهاي خود را تكرار كند به سختي ميتوان پذيرفت كه آنچه مجدداً بر صفحه ميآورد كاملا مشابه نسخه قبلي باشد. اين ويژگي مهم هنر است. از سوي ديگر تكنيك در مقايسه با هنر نتيجه دانش رسمي و قابل استفاده است . در مقابل هنر كه ويژگي آن تكرار ناپذيري است ، تكنيك تكرارپذير و قابل آموزش دادن است. به همين دليل تكنيك پايه بسط و توسعه فعاليتهاي صنعتي است.(خليل، ۲۰۰۰)
در مقايسه با هنر و تكنيك مفهوم تكنولوژي ويژگي خاص خود را دارد. در اين چارچوب تكنولوژي بعنوان درك و فهم علمي تكامل تكنيكي تلقي ميشود. مقوله تكنولوژي ضمن اينكه با درك و فهم علمي تكنيك ارتباط دارد، نميتوان آن را مقولهاي صرفاً علمي دانست. شايد نكات ذيل اين موضوع را تا حدي روشن سازد:
تكنولوژي با علم ارتباط دارد .
هرچند كه ميتوان ادعا كرد كه ارتباطي بين علم و تكنولوژي وجود دارد ولي بجز موارد خاصي در صنايع داراي تكنولوژي بالا، تعداد كمي تكنولوژي وجود دارد كه بتوان آنها را بعنوان علم كاربردي طبقه بندي كرد. هدف اصلي تكنولوژي تغيير محيط مادي است. تكنولوژي مانند علم بدنبال درك طبيعت نيست و بيشتر به دنبال ارائه راهحل براي رفع مشكلات انسان است. يعني بر خلاف علم كه شناخت هستي و طبيعت را در دستور كار خود قرار داده است، تكنولوژي به دنبال تاثيرگذاري در جهت حل مشكلات و بهبود زندگي انسان است.(خليل، ۲۰۰۰)
۲-۲- طبقه بندي تكنولوژي
طبقه بنديهاي مختلفي در مورد تكنولوژي ارائه شده كه هر كدام از يك بعد به مقوله تكنولوژي و طبقه بندي آن اقدام نموده اند. در اينجا به چند نمونه از اين طبقه بنديها اشاره ميكنيم.
طارق خليل تكنولوژي را به هشت طبقه تقسيم مي كند. اين طبقه بندي بشرح زير است:
تكنولوژي جديد: منظور از تكنولوژي جديد تكنولوژي است كه جديداً به يك بنگاه معرفي و يا در يك بنگاه بكار گرفته شده و اثر مستقيمي بر فعاليتهاي توليد و ارائه خدمات آن داشته باشد.
تكنولوژي در حال ظهور: تكنولوژي در حال ظهور به تكنولوژي اطلاق ميشود كه به صورت كامل تجاري نشده ولي پيش بيني مي شود در آينده نزديك، به مرحله تجاري رسيده و بتواند در بنگاه مورد استفاده قرار گيرد.
تكنولوژي برتر، منظور از تكنولوژي برتر تكنولوژيهاي پيچيده و پيشرفته است كه طي يكي دو دهه اخير وارد بخشهاي توليد و خدماتي شده و بطرز گستردهاي اين فعاليتها را تحت تاثير قرار داده است.از جمله اين تكنولوژيها ميتوان از تكنولوي اطلاعات، نانوتكنولوژي و بيو تكنولوژي نام برد.
تكنولوژي پايين: به نوعي از تكنولوژي اطلاق ميشود كه در جاي جاي زندگي بشر وجود داشته و به سادگي قابل دسترسي، كاربرد و استفاده است.
تكنولوژي متوسط: منظور از تكنولوژي متوسط تكنولوژيهايي هستند كه در جايي بين تكنولوژي برتر و تكنولوژي پايين قرار ميگيرد.
تكنولوژي مناسب: منظور از تكنولوژي مناسب تكنولوژي است كه سازگاري مطلوبي بين آن و منابع و امكانات موجود در بنگاه و زير ساختهاي موجود در سطح ملي وجود داشته باشد. البته همواره بايد متوجه بود كه واژهي تكنولوژي مناسب موجب غفلت از تكنولوژيهاي برتر و پيشرفته به بهانه نبود امكانات مناسب در سطح بنگاه و در سطح ملي نگردد.
تكنولوژي مستند: منظور از تكنولوژي مستند آن دسته از تكنولوژي ها هستند كه دانش چگونگي آنها مستند بوده و هر چند ممكن است كاربران آن قادر به درك دانش چرائي آن نباشند ولي دانش چگونگي آن مستند شده و موجود است.
تكنولوژي نهاني: منظور از تكنولوژي هاي نهايي تكنولوژي هايي هستند كه دانش چگونگي آنها مستند نبوده و همراه با كسانيكه آن را در مغز خود دارند حمل مي شوند. ( خليل،۲۰۰۰)
طبقه بندي ديگري از تكنولوژي كه توسط شركت آرتور-دي- لينل ارائه شده كه نكات قابل توجه و مهمي در آن وجود دارد. بر اساس اين طبقه بندي ميتوان تكنولوژي را به چهارگروه تقسيم كرد:
تكنولوژي پايه: منظور از تكنولوژي پايه، تكنولوژيهايي است كه وجود آنها براي بنگاه ضروري بوده ولي مزيت رقابتي اصلي بنگاه از آن حاصل نمي شود. براي مثال ميتوان از تكنولوژي مونتاژ تلويزيون نام برد كه اولاً وجود اين تكنولوژي براي يك توليد كننده تلويزيون ضروري است وبر سطح و كيفيت محصول تاثير دارد ولي الزاماً مزيت رقابتي اصلي در زمينه توليد تلويزيون ميان بنگاههايي كه به توليد اين محصول مبادرت ميورزند بخاطر خط مونتاژ نيست.
تكنولوژي كليدي: مفهوم تكنولوژي كليدي آن تكنولوژيهاي هستند كه مزيت رقابتي اصلي بنگاه از آن تكنولوژيها حاصل ميشود.
تكنولوژي پيشگام: تكنولوژي پيشگام تكنولوژي است كه مراحل تحقيق و توسعه را پشت سر گذاشته و به تدريج در حال تجاري شدن است. برخي از رقبا ممكن است كه استفاده از اين تكنولوژي را شروع كرده باشند و شواهد حاكي از آن است كه اين تكنولوژي آينده درخشاني داشته و مي تواند موجب رقابتپذيري بنگاه شود.
تكنولوژي در حال ظهور: منظور از تكنولوژيهاي در حال ظهور تكنولوژيهايي هستند كه در مرحله تحقيق و توسعه بوده و هرچند كه شواهد اميدوار كننده اي در مورد آينده آنها وجود دارد، اما همچنان نميتوان تضمين قطعي در مورد رقابتپذيري آنها ارائه نمود.
ا ز طرف ديگر تكنولوژي در سازمان به دو دسته تقسيم مي شود: توليدي و خدماتي
تكنولوژي خدماتي: شامل دانش ها، فرآيندها، ابزارها،روش ها و سيستم هايي است كه در سازمان هاي خدماتي يا در واحدهاي خدماتي شركت هاي توليدي جهت ارائه خدمات به مشتريان بكار مي رود. ( دفت،۱۳۸۳)
در طبقه بندي ديگري كه غالباً در اقتصادهاي ملي بكار ميرود تكنولوژي به سه دسته زير تقسيم مي كنند. اين دسته بندي بيشتر در توليدات كارخانه اي مورد استفاده قرار مي گيرد. نيلي و همكارانش در سال ۱۳۸۲ اين طبقه بندي را به ترتيب زير ارائه كرده اند:
تكنولوژي منبع گرا:
تكنولوژي هاي اين گروه، منابع طبيعي موجود در يك كشور را به محصول تبديل مي كنند. فرايندهاي تكنولوژيك اين گروه در دو دسته قرار مي گيرند. در دسته اول فرايندهاي توليد ساده و كاربردي هستند، مانند توليد مواد غذايي معمولي و چرم امادر دسته دوم، فرايندها سرمايه بر و تكنولوژي ها نسبتا پيشرفته هستند، مانند پالايش نفت. ( نيلي و همكاران،۱۳۸۳)
تكنولوژي ساده:
در اين گروه تكنولوژي توليد محصولاتي از قبيل نساجي، پوشاك و امثال آن قرار مي گيرند كه از ثبات نسبي برخوردار بوده و رقابت آنها بر روي قيمت است. هزينه نيروي انساني در اين محصولات اهميت ويژه اي دارد. ( نيلي و همكاران،۱۳۸۳)
تكنولوژي متوسط:
تكنولوژي توليد خودرو، صنايع شيميايي و فلزات پايه كه احتياج به مقياس بزرگ دارند در اين گروه قرار مي گيرند. در اين زمينه معمولا تكنولوژي هاي مربوط به تجهيزات، پيشرفته بوده و در برخي از محصولات از قبيل خودرو ارتباطات قوي بين بنگاهي از اهميت چشم گيري برخوردار است. هزينه تحقيق و توسعه اين تكنولوژي ها هم قابل توجه است. ( نيلي و همكاران،۱۳۸۳)
تكنولوژي پيشرفته:
تكنولوژي هاي اين گروه، پيشرفته و پيوسته در حال تغيير هستند. زيرساخت قوي در زمينه توسعه تكنولوژي، نيروي انساني بسيار پيشرفته، ارتباط قوي بين بنگاهها و نيز ارتباط مستمر با مراكز تحقيقاتي و دانشگاهها از ويژگيهاي اين گروه از تكنولوژي ها است. ( نيلي و همكاران،۱۳۸۳)
تاثير عظيم تكنولوژي در فعاليتهاي اجتماعي باعث گرديده اين واژه و طبقه بندي آن در جامعهشناسي، فلسفه، تاريخ و ساير علوم اجتماعي جايگاه مهمي پيدا كند. براي مثال در اين جا صرفاً به طبقه