منابع پايان نامه و مقاله در مورد مفاهيم فناوري و تعاريف

۸ بازديد

تكنولوژي واژه­اي است كه افراد مختلف برداشت­هاي متفاوتي از آن دارند. اين برداشت­ها از يك سو تعريف تكنولوژي را به بعد سخت­افزاري محدود ساخته و از سوي ديگر آن را صرفاً به قالب نرم­افزاري تقليل مي­دهد. در اين قسمت به پاره­اي از ديدگاه­هايي كه در زمينه تعريف تكنولوژي وجود دارد مي­پردازيم.

 

در اولين تعريف تكنولوژي را بعنوان كاربرد سيستماتيك علم و دانش سازمان يافته در موارد عملي نام مي­برند. در اين تعريف چند ويژگي مهم وجود دارد. اول اينكه تكنولوژي موضوعي سيستماتيك تلقي مي­شود. در اين چارچوب مقوله تكنولوژي پديده­اي تكرار پذير است يعني با رعايت گام­هاي منظمي كه تعريف مي­شود مي­توان به نتايج كم و بيش مشابهي رسيد. دومين نكته اينكه تكنولوژي با علم و يا دانش سازمان يافته مرتبط است و در نهايت  اينكه تكنولوژي به مواردي كه جنبه كاربردي دارد مربوط مي­گردد.

 

دومين تعريف، تكنولوژي را بعنوان يك پديده دو وجهي تعريف مي­ كند كه يك وجه آن به دانش به كار رفته براي حل يك مسئله كاربردي برمي­گردد، چيزي كه به آن دانش چگونگي گفته مي­شود، و وجه ديگر آن ابزارها و تجهيزاتي است كه براي حل آن موضوع كاربردي به كار مي رود. در واقع در چارچوب اين تعريف تكنولوژي هم نرم­افزار و هم سخت­افزار است (مونك، ۱۹۹۰).

 

 

در سومين تعريف، تكنولوژي بعنوان كاربرد عملي دانش علمي و مهندسي براي مفهوم سازي، توسعه يا كاربرد محصولات، فرآيندها و عمليات است.

 

در چهارمين نگاه تكنولوژي را از طريق نتيجه و اثر آن بر فعاليت­ها توصيف مي­ كنند. در اين چارچوب تكنولوژي بعنوان عامل اصلي و غالباً بعنوان تنها عاملي تلقي مي­شود كه:

 

الف: باعث ايجاد تمايز در محصول مي­شود. يعني بنگاه استفاده كننده از تكنولوژي محصولي را ارائه مي­دهد كه از محصول سايرين متمايز است.

 

ب: تكنولوژي موجب كاهش هزينه­ها مي­شود يعني به توليد محصول و يا خدمتي كمك مي كند كه از محصول و يا خدمت توليد شده توسط رقبا هزينه كمتري دارد. بنابراين در اين مسير از بعد قيمت مي­توان از رقبا پيشي گرفت.

 

ج: تكنولوژي موجب ايجاد فرصت­هاي جديد كسب‌وكار مي­شود. با نگاهي ساده به پيرامون خويش به خوبي در مي­يابيم كه چگونه با ظهور و معرفي تكنولوژي­هاي جديد و يا توسعه تكنولوژي­هاي موجود،  كسب‌وكارهاي جديد شكل مي­گيرد. از سوي ديگر ظهور يك تكنولوژي جديد مي ­تواند موجب شود كسب‌وكار موجود ما مورد تهديد قرار گيرد و حتي جايگزين كسب‌وكار فعلي ما شود و يا با ارائه تكنولوژي جديد توسط ما كسب‌وكار رقبا مورد تهديد قرار گيرد. براي مثال هنگاميكه تكنولوژي كامپيوتر وارد صحنه شد موجب تهديد و جايگزيني تكنولوژي­هاي مرتبط با توليد ماشين­هاي تايپ گرديد و يا با ورود ماشين حساب در فعاليت­هاي دانشجويي و مهندسي ، خط­كش محاسبه كه به­صورت سنتي مورد استفاده قرار مي گرفت از صحنه­ حذف شد.

 

د: تكنولوژي موجب تسهيل و يا پشتيباني تغييرات استراتژيك در فعاليت بنگاه­ها مي­شود. براي مثال ورود ماشين­هاي اي-تي-ام در سيستم بانكي نه تنها امر دريافت و پرداخت را از حالت سنتي آن خارج كرد بلكه موجب شد كه سيستم پرداخت و دريافت كه قبلاً محدود به ساعات كار بانك­ها در طول روز بود بدون محدوديت زماني و بعنوان يك تغيير استراتژيك در اختيار استفاده كنندگان قرار گيرد.

 

آقاي طارق خليل در كتاب خود تحت عنوان “مديريت تكنولوژي، رمز موفقيت در رقابت و خلق ثروت” كه در سال ۲۰۰۰ ميلادي به چاپ رسيد، تكنولوژي را به عنوان مجموعه دانش­ها، محصولات، فرآيند­ها، ابزارها، روش­ها و سيستم­هايي كه در خلق كالاها و يا ارائه خدمات مورد استفاده قرار مي­گيرد تعريف مي­ كند. به عبارت ساده­تر از نظر وي تكنولوژي از يك طرف راه و روش انجام فعاليت­ها است يعني آنچه كه توسط برخي بعنوان فوت و فن انجام كارها مطرح شده است و از طرف ديگر ابزارهايي را در بر مي­گيرد كه در جهت تحقق اهداف بنگاه مورد استفاده قرار مي­گيرد.(خليل، ۲۰۰۰)

 

در اين چارچوب تكنولوژي بعنوان كاربرد عملي دانش در جهت كمك به تحقق آمال و آرزوهاي انسان­ها تلقي مي­شود. آقاي طارق خليل بعد جديدي به ابعاد قبلي تكنولوژي اضافه مي­ كند، از نظر او تكنولوژي از سه جزء مهم كه هر كدام به خودي خود از اهميت ويژه­اي برخوردار است تشكيل شده است. اولين جزء آن سخت­افزار است. منظور از سخت­افزار همانطور كه در تعاريف قبلي مطرح شد مجموعه­ تجهيزات و ابزارهاي فيزيكي است كه در توليد محصول و ارائه خدمات مورد استفاده قرار مي­گيرد. جزء دوم نرم­افزار است. منظور از نرم­افزار همانا راه و روش استفاده از سخت­افزار براي تحقق اهداف بنگاه مي­باشد. جزء سومي كه آقاي طارق خليل مورد توجه قرار مي­دهد مغزافزار است. مفهوم مغزافزار استدلال و قبول اين موضوع مهم است كه چرا يك تكنولوژي ظهور يافته را در مسير خاصي مورد استفاده قرار مي­دهيم. به عبارت بهتر اگر نرم­افزار به پرسش ما در مورد دانش چگونگي پاسخ مي­دهد، حوزه مغزافزار همان حوزه دانش چرايي است. اين بدان معني است كه در جهان يكپارچه امروزي محدود كردن موضوع تكنولوژي به دو جزء سخت­افزار و نرم­افزار هر چند كه ممكن است بنگاه را به هدف خود كه دستيابي به توليد كالا و ارائه خدمات و ايجاد مازاد است راهبري كند اما مطلوب نيست. انسان پرسشگر امروز بايد بتواند فراتر از چگونگي­ها به چرائي­ها نيز پاسخ دهد. اين مقوله بويژه در جهان كنوني كه يكپارچگي روزافزون فعاليت­ها موجب پيوستگي بيش از حد زندگي انسان­ها شده است اهميت پيدا مي­ كند.(خليل، ۲۰۰۰)

 

 

براي درك عميق­تر مفهوم تكنولوژي مي­توان به تفاوت آن با هنر و تكنيك توجه كرد. هنر و صنايع دستي از مهارت­هاي فرد برمي­خيزد. اين مهارت­ها به سادگي قابل سيستماتيك كردن نيستند و طبيعتاً تكرارپذيري چنين مقوله اي دشوار بوده و شايد در عمل امكان­پذير نباشد. به بيان ديگر كمال­الملك نقاش معروف اگر مي­خواست يكي از نقاشي­هاي خود را تكرار كند به سختي مي­توان پذيرفت كه آنچه مجدداً بر صفحه مي­آورد كاملا مشابه نسخه قبلي باشد. اين ويژگي مهم هنر است. از سوي ديگر تكنيك در مقايسه با هنر نتيجه­ دانش رسمي و قابل استفاده است . در مقابل هنر كه ويژگي آن تكرار ناپذيري است ، تكنيك تكرارپذير و قابل آموزش دادن است. به همين دليل تكنيك پايه بسط و توسعه فعاليت­هاي صنعتي است.(خليل، ۲۰۰۰)

 

در مقايسه با هنر و تكنيك مفهوم تكنولوژي ويژگي خاص خود را دارد. در اين چارچوب تكنولوژي بعنوان درك و فهم علمي تكامل تكنيكي تلقي مي­شود. مقوله تكنولوژي ضمن اينكه با درك و فهم علمي تكنيك ارتباط دارد،  نمي­توان آن را مقوله­اي صرفاً علمي دانست. شايد نكات ذيل اين موضوع را تا حدي روشن سازد:

 

تكنولوژي با علم ارتباط دارد .

 

هرچند كه مي­توان ادعا كرد كه ارتباطي بين علم و تكنولوژي وجود دارد ولي بجز موارد خاصي در صنايع داراي تكنولوژي بالا، تعداد كمي تكنولوژي وجود دارد كه بتوان آن­ها را بعنوان علم كاربردي طبقه ­بندي كرد. هدف اصلي تكنولوژي تغيير محيط مادي است. تكنولوژي مانند علم بدنبال درك طبيعت نيست و بيشتر به دنبال ارائه راه­حل براي رفع مشكلات انسان است. يعني بر خلاف علم كه شناخت هستي و طبيعت را در دستور كار خود قرار داده است، تكنولوژي به دنبال تاثيرگذاري در جهت حل مشكلات و بهبود زندگي انسان است.(خليل، ۲۰۰۰)

 

 

 

۲-۲- طبقه بندي تكنولوژي

 

طبقه ­بندي­هاي مختلفي در مورد تكنولوژي ارائه شده كه هر كدام از يك بعد به مقوله تكنولوژي و طبقه ­بندي آن اقدام نموده ­اند. در اينجا به چند نمونه از اين طبقه ­بندي­ها اشاره مي­كنيم.

 

طارق خليل تكنولوژي را به هشت طبقه تقسيم مي­ كند. اين طبقه ­بندي بشرح زير است:

 

تكنولوژي جديد: منظور از تكنولوژي جديد تكنولوژي است كه جديداً به يك بنگاه معرفي و يا در يك بنگاه بكار گرفته شده و اثر مستقيمي بر فعاليت­هاي توليد و ارائه خدمات آن داشته باشد.

 

تكنولوژي در حال ظهور: تكنولوژي در حال ظهور به تكنولوژي اطلاق مي­شود كه به صورت كامل تجاري نشده ولي پيش ­بيني مي شود در آينده نزديك، به مرحله تجاري رسيده و بتواند در بنگاه مورد استفاده قرار گيرد.

 

تكنولوژي برتر، منظور از تكنولوژي برتر تكنولوژي­هاي پيچيده و پيشرفته است كه طي يكي دو دهه اخير وارد بخش­هاي توليد و خدماتي شده و بطرز گسترده­اي اين فعاليت­ها را تحت تاثير قرار داده است.از جمله اين تكنولوژي­ها مي­توان از تكنولوي اطلاعات، نانوتكنولوژي و بيو تكنولوژي نام برد.

 

تكنولوژي پايين: به نوعي از تكنولوژي اطلاق مي­شود كه در جاي جاي زندگي بشر وجود داشته و به سادگي قابل دسترسي، كاربرد و استفاده است.

 

تكنولوژي متوسط: منظور از تكنولوژي متوسط تكنولوژي­هايي هستند كه در جايي بين تكنولوژي برتر و تكنولوژي پايين قرار مي­گيرد.

 

تكنولوژي مناسب: منظور از تكنولوژي مناسب ­تكنولوژي است كه سازگاري مطلوبي بين آن و منابع و امكانات موجود در بنگاه و زير ساخت­هاي موجود در سطح ملي وجود داشته باشد. البته همواره بايد متوجه بود كه واژه­ي تكنولوژي مناسب موجب غفلت از تكنولوژي­هاي برتر و پيشرفته به بهانه نبود امكانات مناسب در سطح بنگاه و در سطح ملي نگردد.

 

تكنولوژي مستند: منظور از تكنولوژي مستند آن دسته از تكنولوژي ها هستند كه دانش چگونگي آنها مستند بوده و هر چند ممكن است كاربران آن قادر به درك دانش چرائي آن نباشند ولي دانش چگونگي آن مستند شده و موجود است.

 

تكنولوژي نهاني: منظور از تكنولوژي هاي نهايي تكنولوژي هايي هستند كه دانش چگونگي آنها مستند نبوده و همراه با كسانيكه آن را در مغز خود دارند حمل مي شوند. ( خليل،۲۰۰۰)

 

طبقه ­بندي ديگري از تكنولوژي كه توسط شركت آرتور-دي- لينل ارائه شده كه نكات قابل توجه و مهمي در آن وجود دارد. بر اساس اين طبقه ­بندي مي­توان تكنولوژي را به چهارگروه تقسيم كرد:

 

تكنولوژي پايه: منظور از تكنولوژي پايه، تكنولوژي­هايي است كه وجود آنها براي بنگاه ضروري بوده ولي مزيت رقابتي اصلي بنگاه از آن حاصل نمي­ شود. براي مثال مي­توان از تكنولوژي مونتاژ تلويزيون نام برد كه اولاً وجود اين تكنولوژي براي يك توليد كننده تلويزيون ضروري است وبر سطح و كيفيت محصول تاثير دارد ولي الزاماً مزيت رقابتي اصلي در زمينه توليد تلويزيون ميان بنگاه­هايي كه به توليد اين محصول مبادرت مي­ورزند بخاطر خط مونتاژ نيست.

 

تكنولوژي كليدي: مفهوم تكنولوژي كليدي آن تكنولوژي­هاي هستند كه مزيت رقابتي اصلي بنگاه از آن تكنولوژي­ها حاصل مي­شود.

 

تكنولوژي پيشگام: تكنولوژي­ پيشگام تكنولوژي­ است كه مراحل تحقيق و توسعه را پشت سر گذاشته و به تدريج در حال تجاري شدن است.  برخي از رقبا ممكن است كه استفاده از اين تكنولوژي را شروع كرده باشند و شواهد حاكي از آن است كه اين تكنولوژي­ آينده درخشاني داشته و مي ­تواند موجب رقابت­پذيري بنگاه شود.

 

تكنولوژي در حال ظهور: منظور از تكنولوژي­هاي در حال ظهور تكنولوژي­هايي هستند كه در مرحله تحقيق و توسعه بوده و هرچند كه شواهد اميدوار كننده ­اي در مورد آينده آنها وجود دارد، اما همچنان نمي­توان تضمين قطعي در مورد رقابت­پذيري آنها ارائه نمود.

 

ا ز طرف ديگر تكنولوژي در سازمان به دو دسته تقسيم مي شود: توليدي و خدماتي

 

تكنولوژي خدماتي: شامل دانش ها، فرآيندها، ابزارها،روش ها و سيستم هايي است كه در سازمان هاي خدماتي يا در واحدهاي خدماتي شركت هاي توليدي جهت ارائه خدمات به مشتريان بكار مي رود. ( دفت،۱۳۸۳)

 

در طبقه ­بندي ديگري كه غالباً در اقتصادهاي ملي بكار مي­رود تكنولوژي به سه دسته زير تقسيم مي­ كنند. اين دسته بندي بيشتر در توليدات كارخانه اي مورد استفاده قرار مي گيرد. نيلي و همكارانش در سال ۱۳۸۲ اين طبقه بندي را به ترتيب زير ارائه كرده اند:

 

تكنولوژي منبع گرا:

 

تكنولوژي هاي اين گروه، منابع طبيعي موجود در يك كشور را به محصول تبديل مي كنند. فرايندهاي تكنولوژيك اين گروه در دو دسته قرار مي گيرند. در دسته اول  فرايندهاي توليد ساده و كاربردي هستند، مانند توليد مواد غذايي معمولي و چرم امادر دسته دوم، فرايندها سرمايه بر و تكنولوژي ها نسبتا پيشرفته هستند، مانند پالايش نفت. ( نيلي و همكاران،۱۳۸۳)

 

تكنولوژي ساده:

 

در اين گروه تكنولوژي توليد محصولاتي از قبيل نساجي، پوشاك و امثال آن قرار مي گيرند كه از ثبات نسبي برخوردار بوده و رقابت آنها بر روي قيمت است. هزينه نيروي انساني در اين محصولات  اهميت ويژه اي دارد. ( نيلي و همكاران،۱۳۸۳)

 

تكنولوژي متوسط:

 

تكنولوژي توليد خودرو، صنايع شيميايي و فلزات پايه كه احتياج به مقياس بزرگ دارند در اين گروه قرار مي گيرند. در اين زمينه معمولا تكنولوژي هاي مربوط به تجهيزات، پيشرفته بوده  و در برخي از محصولات از قبيل خودرو ارتباطات قوي بين بنگاهي از اهميت چشم گيري برخوردار است. هزينه تحقيق و توسعه اين تكنولوژي ها هم قابل توجه است. ( نيلي و همكاران،۱۳۸۳)

 

تكنولوژي پيشرفته:

 

تكنولوژي هاي اين گروه، پيشرفته و پيوسته در حال تغيير هستند. زيرساخت قوي در زمينه توسعه تكنولوژي، نيروي انساني بسيار پيشرفته، ارتباط قوي بين بنگاهها و نيز ارتباط مستمر با مراكز تحقيقاتي و دانشگاهها از ويژگيهاي اين گروه از تكنولوژي ها است. ( نيلي و همكاران،۱۳۸۳)

 

تاثير عظيم تكنولوژي در فعاليت­هاي اجتماعي باعث گرديده اين واژه و طبقه ­بندي آن در جامعه­شناسي، فلسفه، تاريخ و ساير علوم اجتماعي جايگاه مهمي پيدا كند. براي مثال در اين جا صرفاً به طبقه ­

تا كنون نظري ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در رویا بلاگ ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.