نظريه پنج عامل بزرگ شخصيت
پژوهشگران معاصر شخصيت از هر دو نظريه ابراز نارضايتي كرده اند و معتقدند كه نظريه آيزنك بسيار ساده است و ابعاد بسيار كمي دارد (برون گرايي، درون گرايي، روان رنجورخويي، پايداري هيجاني و روان پريش خويي، كنترل تكانه)، در حالي كه نظريه كتل بسيار پيچيده است و عوامل بسياري را دارد (۱۶ عامل).
از بين نظريههاي مهم شخصيت ميتوان به الگوي پنج عاملي كاستا و مك كري [۱] (۱۹۹۲) اشاره كرد. اين پنج عامل عبارتند از: روان رنجوري ۲، برون گرايي ۳، باز بودن به تجربه ۴، توافق ۵ و وجداني بودن كه هر يك از اين عوامل در بروز رفتارهاي خاص داراي اهميت مي باشند.
رابرت مك كري (۱۹۴۹) و پل كاستا (۱۹۴۲) كه در مركز پژوهشي پيري شناسي مؤسسات ملي سلامتي در بالتيمور، مريلند كار ميكنند به برنامه تحقيق گسترده اي مبادرت كردند كه پنج عامل اصلي را مشخص كرد و منجر به ايجاد پرسشنامه NEO گرديد (مك كري و كاستا ۱۹۸۷؛ نقل از شولتز ۱۳۸۶) اين ۵ عامل عبارتند از روانرنجورخويي[۲] (N)، برونگرايي[۳] (E)، انعطاف پذيري[۴] (O)، توافقپذيري[۵] (A) و باوجدان بودن[۶] (C). اين عوامل از طريق انواع فنون ارزيابي، از جمله پرسشنامههاي خودسنجي، آزمونهاي عيني و گزارشهاي مشاهده گران تأييد شدند. به نظر ميرسد كه چهار عامل از پنج عامل اين نظريه مولفه ژنتيكي نيرومند و يك عامل (توافق پذيري) مولفه محيطي نيرومند دارد و بيشتر محيطي است تا ارثي (شولتز و شولتز؛به نقل از پروين ۱۳۸۶). هريك از پنج عامل بزرگ به شش زيرمقياس تقسيم ميشوند. مك كري و كوستا (۱۹۹۲) اين پنج عامل را صفات و زيرمقياسهاي اين عوامل را رويه[۷] مينامند. منظور آنها از صفات، اشاره به آن دسته از متغيرهاي شخصيتي است كه عميقتر و بنياديتر هستند و در طول زمان ثبات زيادي از خود نشان ميدهند. در مقابل رويهها همچنان كه از نامشان مشخص است سطحيتر و تغييرپذيرتر از صفات هستند و ممكن است پايههاي ژنتيكي و زيستي نداشته باشند. در واقع بروز و و فعال شدگي رويهها بيش از صفات وابسته به محيط است.
نظريه شخصيت آنها ريشه در آمار و تحليل عاملي از يك سو و زبانشناسي از سوي ديگر دارد. مككري و كوستا معتقد بودند كه براي هر صفت يا حالتي كه انسان مي تواند داشته باشد، لزوما يك لغت متناظر در زبان ساختهشدهاست (متيوز، دياري و وايتمن[۸] ۲۰۰۳). بنابراين آنها كليه لغات موجود درباره صفات انساني در فرهنگ انگليسي را جمعآوري كردند و با تحليل عاملي چند مرحلهاي آنها، به ۵ عامل بزرگ شخصيت دست يافتند (گروسي، ۱۳۸۰). در بين پژوهشگران اين سؤال مطرح بوده كه مك كري و كوستا نظريه اي درباره شخصيت ارائه نداده اند بلكه آنها فقط يك پرسشنامه ساخته اند (متيوز، دياري و وايتمن ۲۰۰۳). در واقع نظريه آنها از ابزاري كه ساخته اند بيرون آمده است، در حالي كه معمولاً ابزار بر پايه نظريهها ساخته ميشوند. جداي از اين كه اين موضوع را قوت يا نقص براي كار آنها بدانيم، به هرحال اين يك مورد استثنا و شايد بديع در علم روانشناسي مي تواند باشد (يخوابي ۱۳۸۹).

۲-۴- عوامل پنجگانه
۲-۴-۱- عامل روان رنجورخويي (عصبيت يا شاخص هيجان)
كاستا و مك كري (۱۹۹۲)، بيان ميكنند كه يكي از ابعاد وسيع شخصيت، مقايسه سازگاري، ثبات عاطفي فرد، ناسازگاري و عصبيت يا روان نژندي است. داشتن احساسات منفي همچون ترس، غم، احساس گناه، برانگيختگي، خشم، احساس كلافگي دائمي و فراگير مبناي مقياس عصبيت (N) را تشكيل ميدهند (گيلسپي[۹] و مارتين[۱۰]، ۲۰۰۶). اين عامل شخصيتي به صورت منفي با سلامت هيجاني و رواني همبسته است (لاهتي[۱۱] و همكاران، ۲۰۰۸). روان رنجور خويان زير تأثير سيستم عصبي خودكار قرار دارند. ديدشان در تاريكي كمتر از افراد بهنجار است. جسما و روحا ضعيف و ناقص هستند. از حيث هوش و تسلط بر نفس و ادراك حسي و تمركز حواس و اراده و سعي ازمتوسط افراد بهنجار پايين ترند. تلقين پذيرند و در انديشيدن و عمل كردن كندتر هستند (سياسي، ۱۳۸۶). افرادي كه نمرات بالا در اين عامل داشته باشند، به احتمال زيادتري داراي باورهاي غيرمنطقي هستند، از قدرت كمتري در كنترل تكانه برخوردارند و سازگاري كمتري با شرايط فشار رواني نشان ميدهند. اما افراد با نمرات پايين، از نظر عاطفي باثباتند، معمولاً آرام و راحت هستند و در مقابل فشارهاي زندگي از سازگاري بهتري برخوردارند (شاپوري ۱۳۸۷). رويههاي روان رنجورخويي عبارتند از: اضطراب، كينهورزي خشمناك[۱۲]، افسردگي، خودآگاهي، تكانشوري[۱۳] و آسيبپذيري[۱۴] (پروين ۱۳۸۶).
۲-۴-۲- عامل برون گرايي
برون گرايي در برابر درون گرايي قرار ميگيرد و به معني آمادگي فرد براي ارتباط با جهان خارج است. اين عامل با سلامت هيجاني رابطه مثبت دارد. بدين ترتيب افراد برونگرا با استرسهاي روزمره راحتتر كنار ميآيند و احتمالا به هنگام مشكل كمك بيشتري از اطرافيان خود دريافت ميكنند. آنها همچنين تعداد بيشتري از رويدادهاي مثبت را تجربه ميكنند (مك كري و جان[۱۵]، ۱۹۹۲؛ نقل از متيوز، دياري و وايتمن ۲۰۰۳). اين افراد خواهان هيجان و تحريك هستند و حضور در مهمانيها و اجتماعات را به تنهايي ترجيح ميدهند. هيجان و تحريك را دوست دارند و بر آنندكه اميدوار به موقعيت و آينده باشند. بازاريابهاي موفق كشورهاي در حال توسعه و رشد يافته نمونه اي از افراد برون گرا هستند (مك الروي[۱۶] و دود[۱۷] ۲۰۰۷). مقياسهاي شاخص E، نشان دهندهي علاقه افراد به توسعهي صنعت و كار خود ميباشد. رويههاي برونگرايي به ترتيب عبارتند از صميميت[۱۸]، جمع گرايي[۱۹]، جرات مندي[۲۰]، فعاليت، هيجان خواهي[۲۱] و هيجانهاي مثبت (مك الروي و دود ۲۰۰۷).
۲-۴-۳- عامل انعطاف پذيري (باز بودن يا گشودگي)
انعطاف پذيري عامل سوم از پنج عامل بزرگ است و به معني آمادگي افراد براي پذيرش تغييرات زندگي است. افراد باز انسانهايي هستند كه نسبت به تجربهي دروني و دنياي پيرامون كنجكاو بوده و زندگي آنها سرشار از تجربه است. اين افراد طالب لذت بردن از نظريات جديد و ارزشهاي غير متعارف هستند. افراد با نمرات بالا در انعطاف پذيري تمايلات روشنفكرانه گسترده دارند (شولتز و شولتز؛به نقل ازسيدمحمدي ۱۳۸۶) و از هوش، خلاقيت و ابتكار بيشتري بهره ميبرند (تراچيانو، مك كري، برانت[۲۲] و كوستا ۲۰۰۵). نسبت به ايدههاي جديد، مشتاق هستند و براي جستجوي تنوع و تجربههاي جديد برانگيخته ميشوند (مك الروي و دود ۲۰۰۷). در مقابل افراد با نمرات پايين در اين مقياس بيشتر محافظه كار، سنتي و همگام با هنجارهاي جامعه هستند، تمايل كمتري براي در نظر گرفتن عقايد جايگزين دارند و بيشتر در عقايد خودشان ثابت قدم و پا برجا هستند واين امر، به احتمال بيشتري باعث ميشود كه آنها به اطلاعاتي كه آشنا و مرسوم هستند اعتماد كنند (مك الروي و دود ۲۰۰۷). معمولاً شاخص باز بودن ارتباط مثبتي با هوش دارد و افراد داراي تحصيلات بالاتر نمره بيشتري در اين مقياس ميآورند. باز بودن بيشتر با آن جنبههايي از هوش سر و كار دارد كه كمتر در معرض سنجش در آزمونهاي هوش است.
از جمله ميتوان از تفكر واگرا نام برد كه با خلاقيت ارتباط نزديكي دارد (مك كري و كوستا ۲۰۰۴). رويههاي انعطاف پذيري عبارتند از خيالپردازي[۲۳]، زيباشناسي[۲۴]، احساسات، اعمال، عقايد و ارزشها[۲۵] (مك الروي و دود ۲۰۰۷).
۲-۴-۴- عامل توافق پذيري
عامل چهارم از اين نظريه، توافق پذيري است. اين عامل نوع رابطه فرد با خود و ديگران را نشان ميدهد. همانند برون گرايي، اين عامل بر گرايشات بين فردي تأكيد دارد. فرد موافق اساسا نوع دوست است، احساس همدردي با ديگران ميكند و مشتاق كمك به آنان است و معتقد است كه ديگران نيز با او همين رابطه را دارند. همچنين تعارضهاي بين فردي كمتري دارند و از سلامت رواني بيشتري برخوردارند. در مقايسه، شخص ناموافق[۲۶] يا مخالف[۲۷]، خودمحور، مظنون به قصد و نيت ديگران است و بيشتر اهل رقابت است تا همكاري. به نظر ميرسد كه سمت توافق اين شاخص، هم به نفع جنبههاي مثبت اجتماعي و هم سلامت رواني بيشتر سوق دارد. (گروسي ۱۳۸۰). رويههاي اين عامل عبارتند از: اعتماد[۲۸]، رو راستي[۲۹]، نوع دوستي[۳۰]، قبول كردن[۳۱]، تواضع[۳۲] و دلرحم بودن[۳۳] (كديور وجوادي ۱۳۸۶).

۲-۴-۵- با وجدان بودن
باوجدان بودن پنجمين و آخرين عامل از نظريه پنج عامل بزرگ شخصيت است. اين عامل به تفاوتهاي فردي در سازماندهي، اجراي وظايف، كنترل تكانهها و طرح ريزي براي انجام رفتارها اشاره دارد. فرد وجداني داراي هدف، خواستههاي قوي و از پيش تعيين شده است. افراد با نمرات بالا در اين مقياس (C) افرادي دقيق و وسواسي، وقت شناس، قابل اعتماد و مسئوليتپذيرند، از نظر اجتماعي كارآمد و در زمينههاي حرفه اي و دانشگاهي، افراد موفقي هستند. (تيلوپولوس[۳۴]، پالير[۳۵] و كاكسون[۳۶] ۲۰۱۰). افراد باوجدان سالمترند و بيشتر زنده ميمانند (همان منبع). افراد با نمرهي پايين را نبايد افرادي فاقد پايبندي به اصول اخلاقي دانست، بلكه اين افراد معمولاً دقت كافي را براي انجام كارها از خود نشان نمي دهند. همچنين، در جهت رسيدن به اهداف خود نيز چندان مسر و پيگير نيستند. برخي از شواهد پژوهشي نشان ميدهد كه نياز به لذت طلبي و علاقه مندي به امور جنسي در افراد نمرهي پايين، بيشتر از افرادي است كه نمرهي بالا كسب ميكنند (مك كري و كاستا، ۱۹۸۶؛ نقل از شاپوري، ۱۳۸۷). رويههاي عامل باوجدان بودن به ترتيب عبارتند از: كفايت[۳۷]، نظم[۳۸]، وظيفه شناسي[۳۹]، تلاش براي موفقيت[۴۰]، خويشتن داري[۴۱] و تامل[۴۲] (همان منبع، ۱۳۸۶).
جدول ۲-۱- برخي از مهمترين ويژگيهاي نمرات بالا و پايين عاملهاي شخصيتي نئو را نشان ميدهد.
جدول ۲-۱- نمرات بالا و پايين عاملهاي پنج گانه شخصيت
| نمرات پايين | عاملهاي شخصيت | نمرات بالا |
| آرام، خونسرد، غيرهيجاني، باقدرت، مطمئن، متكي به خود | روان رنجورخويي
(N) |
نگران، عصبي، هيجاني، نامطمئن،
بيكفايت، ترسو |
| تودار، متين، بي اشتياق، نجوش،
تكليف مدار، كناره گير، آرام |
برونگرايي
(E) |
خونگرم، فعال، پرحرف، مهربان، اجتماعي، فردمدار، خوشبين |
| منفي، غيرخلاق، بي علاقه،
بيتوجه به هنر، غيرتخيلي |
انعطاف پذيري
(O) |
كنجكاو، با علايق متنوع، خلاق،
مبتكر، تخيلي، غيرسنتي |
| خودخواه، بدخلق، بدگمان، تكرو، كينه توز، بي ثبات، تأثيرپذير | توافق پذيري
(A) |
خوش قلب، خوشخلق، قابل اعتماد، داراي حس همكاري، با گذشت، خوش باور، مصمم |
| بي هدف، غيرقابل اعتماد، تنبل، بي دقت، بي بندو بار،، بي آرمان، لذت جو | با وجدان بودن
(C) |
منظم، قابل اعتماد، سخت كوش، خود تنظيم، وقت شناس، دقيق، تميز، برانگيخته، خوداستقامت |
به نقل از يخوابي (۱۳۸۹)
گستردگي پذيرش پنج فاكتور اصلي نظريه پنج عاملي شخصيت، كه مدعي است پنج بعد اصلي شخصيت (روان رنجور خويي، برون گرايي، گشودگي به تجربه، موافق بودن، باوجدان بودن) براي قضاوت در مورد سازگاري و ثبات رفتاري، عاطفي و شناختي در نمونههاي غير باليني، هم لازم و هم كافي است، اشاره به اين دارد كه ديگر ساز ههاي ساختاري و شخص محور مانند راهبردهاي يادگيري ممكن است به سادگي منعكس كننده ي تفاوتهاي بارز فردي مورد بحث در مدل پنج عاملي باشد (كامورو و فورنهام[۴۳] ۲۰۰۸).
فورنهام و جكسون[۴۴] (۱۹۹۹) با يافتن همبستگي بين ويژگيهاي شخصيتي و سبكهاي يادگيري، آشكارا بيان نمودهاند كه سبكهاي يادگيري زير مجموعه شخصيت هستند. آنها در تحقيقات خود به اين نتيجه رسيده اند كه بين سبكهاي يادگيري و ويژگيهاي شخصيتي رابطه وجود دارد، و بيان نموده اند كه ويژگيهاي شخصيتي ترجيحات شغلي افراد را توجيه ميكند و سبكهاي يادگيري نيز ترجيحات شغلي و تحصيلي افراد را پيش بيني ميكند.
۲-۵- ارتباط بين مقياسهاي كلي آزمون نئو وعملكرد تحصيلي
۲-۵-۱- رابطه نوروزگرايي با پيشرفت تحصيلي:
نتيجه تحقيق لايدرا، پولمن وآليك[۴۵] (۲۰۰۷) نشان دهنده رابطه منفي نوروز گرايي با پيشرفت تحصيلي است. افزون بر اين، رگه نوروزگرايي بامتغيراضطراب امتحان رابطه مثبت معنادار دارد (زيدنر و ميتيوز ۲۰۰۰نقل از پرموزيك و فورهام[۴۶] ۲۰۰۳). پرموزيك و فورهام (۲۰۰۳) بيان ميكنند كه پيش بيني پيشرفت و عملكرد تحصيلي از طريق نوروز گرايي حتي از امتحان نهايي وديگر پيش بيني كنندهها نيز نيرومندتر است.
۲-۵-۲- رابطه برونگرايي با پيشرفت تحصيلي
نتيجه تحقيق پرموزيك و فورنهام (۲۰۰۳) بيانگر رابطه مثبت برونگرايي با پيشرفت تحصيلي است. پرموزيك، فورنهام، ديسو و هاون[۴۷] (۲۰۰۵) نيز عقيده دارند كه دانش آموزان برونگرد در كارهاي گروهي عملكرد بهتري دارند و ازآنها لذت ميبرند. همچنين ميتوز (۱۹۹۹نقل ازپرموزيك و ديگران ۲۰۰۵) عنوان ميكنند كه دانش آموزان برونگرا در امتحانهاي شفاهي نمرههاي بالايي كسب ميكنند وبه هنگام قرار گرفتن در برابر ديگر دانش آموزان عملكرد مناسب (بدون اضطراب) دارند و به ايفاي نقش ميپردازند. مليسا، سمپو و پانوئن[۴۸] (۲۰۰۷) نيز به رابطه منفي بين اين دو متغير اشاره دارد.
۲-۵-۳- رابطه انعطاف پذيري با پيشرفت تحصيلي
در اين زمينه، كنراد[۴۹] (۲۰۰۶) وفارسيدس و وودفيلد[۵۰] (۲۰۰۳) بيان ميكندكه رگه بازبودن نسبت به تجربه با موفقيت و پيشرفت تحصيلي رابطه مثبت دارد. دي فرويت۱۹۹۶نقل از ديست ۲۰۰۳) به اين نتيجه رسيدند كه رابطه گشودگي با پيشرفت تحصيلي به ويژه در دانش آموزان دختر مثبت است.
۲-۵-۴- رابطه مقبوليت با پيشرفت تحصيلي
لايدرا، پالمن واليك[۵۱] (۲۰۰۷) بيانگر رابطه مثبت رگه مقبوليت با پيشرفت تحصيلي است. پرموزيك وفورنهام (۲۰۰۳) نشان دادندكه بين رگه مقبوليت و غيبت در كلاس درس رابطه منفي وجود دارد وارتباط مقبوليت با رفتار مثبت در كلاس مستقيم (مثبت) است.
[۱] -غير مجاز مي باشدta & maccrae
[۲] neuroticism
[۳] extraversion
[۴] openness to experience
[۵] agreeabless
[۶] conscientiousness
[۷] -Facet
[۸] – Mattews, Deary& Whiteman
[۹] -Gillespie
[۱۰] -Martin
[۱۱] -Lahti
[۱۲] -Angry hostility
[۱۳] -Impulsiveness
[۱۴] -vulnerability
[۱۵] -John
[۱۶] -Mcelroy
[۱۷] -Dowd
[۱۸] -Warmth
[۱۹] -Gregariousness
[۲۰] -Assertiveness
[۲۱] -Excitement seeking
[۲۲]- Brant
[۲۳] -Fantasy
[۲۴] -Aesthetics
[۲۵] -Values
[۲۶]-Disagreeable
[۲۷] -Antagonistic
[۲۸] -Trust
[۲۹] -Straight forwardness
[۳۰] -Altruism
[۳۱] -Compliance
[۳۲] -Modesty
[۳۳] -Tender-mindedness
[۳۴] -Tiliopoulos
[۳۵] -Pallier
[۳۶] -Coxon
[۳۷] -Competence
[۳۸] -Order
[۳۹] -Dutifulness
[۴۰]- Achievement striving
[۴۱] -Self-discipline
[۴۲] -Deliberation
[۴۳] – Chamorro& Furnham
[۴۴] – Furnham & Jackson
[۴۵] – Laidra, Pullmann & Allik
[۴۶] – Furnham & Premuzic
[۴۷] – Dissou & Heaven
[۴۸] – Melissa, Sampo& Paunonen
[۴۹] – Conard
[۵۰] – Farsides & Woodfield
قبل از انتخاب سنگ ساختماني حتما اين مقاله را بخوانيد
پايان نامه مديريت : بررسي اثرات بانكداري الكترونيك در دولت الكترونيك
پايان نامه دلايل عدم استقبال مشتريان از سرويس هاي بانكداري الكترونيك
ضرورت توجه به كيفيت خدمات
پايان نامه مديريت با موضوع انواع پرداخت هاي الكترونيكي
تاريخچه بانكداري الكترونيك در ايران