دانلود مقاله ويژگي‌هاي شخصيت و عملكرد تحصيلي در دانشجويان

۱۰ بازديد

ويژگي‌هاي شخصيت و عملكرد تحصيلي در دانشجويان

 

امروزه، صاحب نظران بر اين باورند كه يكي از دلايل مهم توسعه كشور‌هاي پيشرفته، توجه و اهتمام آنها به تربيت نيرو‌هاي خلاق و مؤثر است. دانشجويان نيروي انساني برگزيده و سازندگان فرداي كشور هستند، و موفقيت تحصيلي آنها از جمله اهداف اساسي برنامه‌‌هاي آموزشي است. دانشجويان به واسطه موفقيت در تحصيل مي‌توانند به موقعيتي دست يابند كه از حداكثر نيروي دروني وبيروني خود براي دستيابي به اهداف آموزش عالي استفاده نموده و شرايط لازم براي زندگي اجتماعي موفق را كسب كنند. برعكس، عدم موفقيت در تحصيل، زمينه ساز مشكلات فردي و اجتماعي بسيار و انحراف از دستيابي به اهداف سيستم آموزشي است.

 

پايان نامه

 

دوره دانشجويي براي دانشجويان دوره اي مهيج و پر چالش است. بنابراين به دليل رويارويي با عوامل استرس زاي زياد و لزوم سازگاري مناسب، بايد از سلامت رواني و خود اتكايي بالايي برخوردار باشند تا بتوانند به توفيقات روز افزون‌تري در تحصيل و حرفه خود دست يابند (دانش پژوه و همكاران ۲۰۰۷). اين ويژگي‌ها كه هر فرد در نتيجه رويارويي با موقعيت‌‌هاي گوناگون و افراد مختلف به آن مجهز است، ساختار رواني و صفات شخصيتي است. اين ساختار رواني نه تنها تحت تأثير عوامل مختلفي مانند خانواده، اجتماع، گروه همسالان و غيره قرار دارد، بلكه عواملي چون انگيزش، پيشرفت، موفقيت و… را نيز تحت تأثير قرار مي‌دهد. پس مي‌توان گفت يكي از مهم‌ترين عوامل مؤثر بر پيشرفت تحصيلي، ويژگي‌‌هاي رواني افراد است.

 

 

دانشجويان به دلايل متعدد، استرس‌ها و فشارهاي رواني زيادي را بسته به موقعيت‌هاي آموزشي تجربه مي‌كنند، مهاجرت جهت تحصيل، جدايي از شبكه‌هاي خانواده و دوستان و از دست دادن نسبي حمايت‌هاي عاطفي اجتماعي آنها، درگيرشدن در روابط اجتماعي جديد، حجم دروس و برنامه‌هاي دانشگاهي، دوره خاص سني، همگي از عواملي بوده كه براي دانشجويان در برهه‌هاي مختلف استرس‌زا بوده و مي‌تواند آنها را مستعد ناراحتي‌هاي روانشناختي و جسماني كند.

 

ارزشيابي مستمر و مداوم وضعيت تحصيلي دانشجويان در طول تحصيل و بررسي عوامل مرتبط با آن يكي از اركان ضروري و اجتناب ناپذير بهبود كيفيت نظام آموزشي بويژه در دانشگاه‌ها مي‌باشد.

 

اين امر در تدوين برنامه آموزشي بهتر، ارتقاي كيفيتي آموزشي و نهايتاً در اصلاح و بهبود كارآئي مسئولين مربوطه تأثير به سزايي دارد. توجه به اين امر چيزي ست كه درتمام دنيا در رأس برنامه‌هاي توسعه آموزش مدنظر قرار مي‌گيرد به منظور پيش بيني وضعيت تحصيلي دانشجويان، تعيين ملاك‌ها و متغيرهاي مناسب از جمله عمده‌ترين حوزه‌هاي پژوهشي است كه محققان علوم تربيتي وروانشناسي در آن فعال مي‌باشد تحقيقات بسياري در زمينه پيش بيني عملكرد تحصيلي انجام پذيرفته است وضعيت اقتصادي اجتماعي سطح تحصيلات، آموزش و نمرات آزمونهاي پيشرفت تحصيلي و هوش از جمله شاخص‌هاي است كه محققان از آن جهت پيش بيني وضعيت فرد در آينده استفاده مي‌نمايند. به منظور پيش بيني وضيت و موفقيت تحصيلي دانشجويان، تعيين ملاك‌ها ومتغيرهاي مناسب، از جمله عمده‌ترين حوزه‌هاي پژوهشي است كه محققان علوم تربيتي وروانشناسي در آن فعال مي‌باشند. تحقيقات زيادي در زمينه پيش بيني عملكرد تحصيلي انجام پذيرفته است (جسلون ۱۹۹۹). وضعيت اقتصادي-اجتماعي، سطح تحصيلات، معدل تحصيلي و نمرات آزمون‌هاي پيشرفت تحصيلي و هوشي از جمله شاخص‌هايي است كه محققان از آنها جهت پيش بيني وضعيت فرد در آينده استفاده نموده اند (منيري ۱۳۸۵).

 

افت تحصيلي[۱] دانشجويان يكي از مشكلات عمده مراكز آموزش عالي كشور است كه نه تنها باعث اتلاف وقت و هزينه‌‌هاي جاري اين مراكز مي‌شود، بلكه باعث ايجاد مسايل و مشكلات روحي – رواني، خانوادگي و اجتماعي براي دانشجويان نيز مي‌شود. بر پايه مطالعات انجام شده، اين مشكل هر ساله در حال افزايش بوده، به گونه اي كه بسياري از دانشجويان نمي‌توانند از عهده محتواي آموزشي مدون دروس دانشگاهي برآمده، يا آن‌ها را در موعد مقرر به اتمام رسانند (كرمي ۱۹۹۶).

 

افت از نظر لغوي به معني كمبود، كمي، كم و كاست و نقصان است. منظور از افت تحصيلي «كاهش عملكرد تحصيلي دانشجو از سطح رضايت بخش به سطحي نامطلوب است». همچنين افت در لغت به معناي ضايعات، ضايع كردن كه بيشتر در نظر اقتصاددانان مطرح شده است. اما در بعضي از متون فارسي كلمه ترك تحصيل نيز معادل افت تحصيلي در نظر گرفته شده است. به عبارتي افت تحصيلي عبارت است از نزول از يك سطح بالاتر به سطح پايين‌تر در تحصيل و آموزش است.

 

افت تحصيلي به معناي دقيق آن، زماني است كه فاصله قابل توجهي بين توان و استعداد بالقوه و توان بالفعل فرد در فعاليت‌‌هاي درسي و پيشرفت تحصيلي مشهود باشد. گرچه اين تعريف مي‌تواند همه كساني را كه به دنبال شكست‌هاي پي در پي تحصيل، از تحصيل عقب مانده و عمدتاً به اصطلاح تجديد يا مردود شده‌اند را در بر گيرد اما مفهوم افت تحصيلي صرفاً در رفوزگي و تجديدي خلاصه نمي‌شود و مي‌تواند شامل هر دانش آموز و دانشجويي شود كه اكتساب‌‌هاي آموزشگاهي و پيشرفت دانشگاهي او كمتر از توان بالقوه و حد انتظار اوست. لذا بر اساس اين تعريف دانش آموزان تيزهوش نيز ممكن است دچار افت تحصيلي و كم آموزي بشوند. لذا افت تحصيلي مسئل‌هاي است عام و نسبي.

 

افت تحصيلي شامل جنب‌‌هاي مختلف شكست تحصيلي چون عدم حضور يا غيبت مكرر از كلاس درس، ترك تحصيل قبل از موعد مقرر، تكرار پايه تحصيلي و يا كيفيت نازل تحصيلات مي‌باشد (نريماني ۱۹۹۸). سازمان يونسكو مفهوم افت تحصيلي را به تكرار پايه، ترك تحصيل زودرس و كاهش، كيفيت آموزشي و تحصيلي فراگيران نسبت مي‌دهد (يونسكو ۱۹۸۴).

 

برابر تحقيقات انجام شده حدود ۱۲ درصد از دانشجويان دانشگاه‌‌هاي علوم پزشكي در طي تحصيل خود حداقل يك ترم تحصيلي مشروط مي‌شوند، اين مشروطي نه تنها ممكن است كه دانشجويان را از لحاظ روحي- رواني دچار مشكل نمايد، بلكه از نظر پيشرفت تحصيلي نيز آنان را در معرض خطر محروميت از تحصيل قرار دهد و موجب خلل در بهره برداري مطلوب از اصول علمي براي تربيت نيروي انساني، منابع انساني و مالي و نيز موجب نارضايتي اجتماعي گردد. علاوه بر اين افت تحصيلي دانشجويان و ترك تحصيل آنان، زيان‌‌هاي فراواني را براي كشور در بر خواهد داشت (فتحي ۲۰۰۰).

 

از اين رو افت تحصيلي و ترك تحصيل مي‌تواند مواردي از جمله اعتياد به مواد مخدر و الكل را به دنبال داشته باشد. در يكي از دانشگاه‌‌هاي آمريكا مطالع‌هاي كه بر روي افرادي كه دست به خودكشي زده بودند، نشان داد كه شايع‌ترين علت خودكشي آنان شكست در تحصيلات بوده است (ميلمن[۲] ۱۹۹۴).

 

عوامل مختلفي بر عملكرد تحصيلي[۳] افراد تأثير مي‌گذارند كه متخصصان تعليم و تربيت آنها را به چهار دسته عوامل فردي، آموزشگاهي، خانوادگي و اجتماعي تقسيم كرده. در حقيقت عملكرد تحصيلي به عنوان متغير وابسته تحت تأثير يك عامل نيست، بلكه عوامل متعددي نظير استعداد تحصيلي، عوامل شناختي مانند هوش عمومي، خود كار آمدي تحصيلي، راهبردهاي خود تنظيمي، ساختار كلاس درس، انگيزش تحصيلي، توانايي يادگيرندگان، آموزش معلمان و انگيزش يادگيرندگان بر روي آن تأثير دارند. واقعيت آن است كه اين عوامل و متغير‌ها چنان در هم تنيده اند و با يكديگر كنش متقابل دارند كه تعيين نقش و سهم هر يك به دشواري امكان‌پذير است. با اين وجود تحقيقات نشان مي‌دهند كه در بين اين عوامل، عوامل آموزشي و فردي با ماهيت شناختي و اجتماعي، بيشترين تأثير را بر پيشرفت تحصيلي دارند (يزداني ۱۳۹۱).

 

هوش و استعداد را عامل پيشرفت در تحصيل علم و كسب دانش مي‌دانند. ولي اين تعريف جامع و كامل نيست؛ زيرا گذشته از اين واقعيت كه عدم موفقيت تحصيلي و علمي افراد با هوش اين مدعي را باطل مي‌كند، عوامل ديگري نيز در تحصيل علم و دانش دخالت دارند. مانند عوامل اقتصادي، وضع بدني و جسماني، موقعيت‌هاي مناسب و غيره (هيلگارد ۲۰۰۰).

 

مك‌كله‌لند[۴] (۱۹۶۵) نخستين كسي بود كه با همكارانش درباره‌ي ماهيت و اندازه‌گيري انگيزه‌ي پيشرفت مطالعه كرد. وي شرايط اجتماعي را در ايجاد انگيزه‌ي موفقيت دخيل مي‌داند كه برخي از آن‌ها عبارتند از: ۱ـ آموزش در خانواده: مك‌كله‌لند مهم‌ترين آموزش را در خانواده، آموزشي مي‌داند كه صفاتي نظير استقلال فردي، كنترل خويشتن، بلندپروازي‌هاي خاص و اعتماد به ‌نفس را در كودكي تقويت نمايد. به ‌نظر وي، درجه‌ي انگيزه‌ي موفقيت، يك‌بار براي هميشه در كودكي ثابت مي‌شود و پس از آن ديگر تغييري نمي‌كند. ۲ـ طبقه‌ي اجتماعي والدين: به‌نظر مك‌كله‌لند، طبقه‌ي اجتماعي، انگيزه‌ي موفقيت را تحت تأثير قرار مي‌دهد و اين انگيزه در طبقه‌ي متوسط بيش‌تر از ساير طبقات است. ۳ـ تحرك اجتماعي: در افراد و گروه‌هايي كه گرايش به تحرك اجتماعي دارند، انگيزه‌ي موفقيت بيش‌تر ديده مي‌شود. ۴ـ ايدئولوژي: عامل ديگري كه مك‌كله‌لند به آن توجه داشته، تأثير ايدئولوژي بر انگيزه‌ي موفقيت است. محيط خانواده، عامل ديگري است كه بر پيشرفت تحصيلي فرزندان مؤثر است.

 

اندرسون[۵] (۱۹۷۱)، در مطالعات خود راجع به فرايند اجتماعي‌شدن خانواده، به اين نتيجه رسيده است كه تعداد زيادي از متغيرها، مربوط به محيط خانواده بوده در پيشرفت تحصيلي فرزندان مؤثرترند؛ اين متغيرها عبارتند از: پافشاري خانواده براي پيشرفت فرزندان، راهنمايي‌هاي تحصيلي، تلاش خانواده، علايق هوشي خانواده و عادات كاري خانواده. سطح سواد والدين و مشكلات خانوادگي نيز از ديگر عوامل خانوادگي است كه بر پيشرفت تحصيلي دانشجويان مؤثر مي‌باشد.

 

سازمان‌دهي ساختاري و اجتماعي محيط آموزشي، بر خوداثر‌بخشي و كارآيي و درنهايت بر عمل‌كرد دانشجويان مؤثر است. مدل‌هاي مفهومي مربوط به پيشرفت علمي دانشجويان، نشان‌دهنده‌ي آن است كه بايستي كمّيت و كيفيت تعاملات دانشجويان با دانشكده، ميزان مسئوليت‌هاي بيروني دانشجويان، مقدار و نوع حمايت مالي، ارزيابي دانشجويان از امكانات علمي و ساختار دانشكده و زمينه‌هاي اقتصادي اجتماعي آنان توجه شود (سكاكي ۱۳۹۰).

 

تحقيقات زيادي بر اين نكته تأكيد دارند كه افت تحصيلي ارتباط بسيار قوي و نزديكي با ويژگي‌‌هاي خانوادگي دانشجويان دارد. به عبارت كلي‌تر وضعيت اجتماعي ـ اقتصادي خانواده رابطه معكوسي با افت تحصيلي دارد. (آستين، ۱۹۷۲و اكلند[۶] ۱۹۶۴).

 

فقر و محروميت اقتصادي بطور بارز يكي از عواملي است كه تأثير زيادي بر ترك تحصيل و مردودي مي‌گذارد ولي در اين زمينه بايد بين فقر مطلق و فقر نسبي تفاوت قائل شد بدين معني كه فقر مطلق با خود سختي معيشت، كم غذايي و بد غذايي، مسكن نامناسب و كاركردن در ضمن تحصيل را به همراه دارد كه همه اين شرايط موجب فقدان و كمبود امكانات تحصيلي و نيامدن افراد به مدرسه يا ترك تحصيل و مردودي مي‌شود (زارع شاه‌آبادي ۱۳۸۷).

 

فقر نسبي ـ كه وضع نامناسب اقتصادي فرد را نسبت به افراد ديگر ارائه مي‌كند، ممكن است خود نتيجه عوامل و متغير‌هاي زيادي باشد، ولي بدون شك عاملي براي افت تحصيلي به حساب مي‌آيد زيرا كه اين نوع فقر اختلافات طبقاتي ايجاد مي‌كند كه در نتيجه آن تفاوتهايي در رشد و تكامل و تفكر، زبان، رفتار و نگرش افراد نسبت به كار و استراحت بروز مي نمايد و علايق و انگيزه‌‌هاي پيشرفت آنان را تحت تأثير قرار مي‌دهد و همه اين عوامل براي پيشرفت تحصيلي افراد و يا عدم آن اهميت حياتي دارند.

 

فقر مطلق عموماً در جوامعي وجود دارد كه كار افراد جهت تأمين امكانات اوليه براي بقاء و زيست آنان بوده و به صورت زندگي كشاورزي قديم و يا كار غيرماهرانه افراد در شهرها و زندگي آنان در حداقل معيشت جلوه مي‌كند. اين نوع فقر به همراه خود مسائل و مشكلات انساني گوناگوني از قبيل: سختي معيشت، گرسنگي و كم غذايي، بدغذايي، بيماري، خستگي و افسردگي و عدم وجود تفريح و استراحت در بردارد كه هريك باعث مشكلات و موانع براي جلوگيري از ورود افراد به نظام آموزش و پرورش و يا ترك آن و عدم موفقيت در آن به حساب مي آيد» (امين فر ۱۳۶۷).

 

وضعيت اقتصادي نامساعد منشاء بسياري از تنيدگي‌ها در سراسر جهان است. افزايش نرخ تورم اثرات مستقيمي بر روي سلامت رواني افراد و جامعه دارد. در صورت عدم وجود درآمد كافي قدرت خريد افراد كم شده و استاندارد‌هاي زندگي سير نزولي پيدا مي‌كنند (استانهوپ و لانكستر[۷] ۲۰۰۴).

 

مطالعات رادجرز[۸] (۲۰۰۱) ارتباط قوي بين شيوع اختلالات رواني و وضعيت اجتماعي اقتصادي پايين نشان داده است بطوري كه بيكاري، فقر، حوادث تهديد كننده زندگي از عوامل اصلي بروز مشكلات رواني بوده اند (به نقل از حيدريان ۱۳۸۵).

 

كوان و موروايتز[۹] (۲۰۰۵) در مورد تأثير مشكلات اقتصادي روي قشر دانشجو مي‌نويسد، مشكلات مالي نگراني‌هايي براي دانشجويان بوجود آورده است و موجب آن شده كه تعداد زيادي از آنها در يك اتاق زندگي كنند. يا شغل‌‌هاي پاره وقت يا تمام وقت براي خود برگزينند تا بتوانند نياز‌هاي مالي خود را برآورده سازند.

 

تحقيقات انجام‌گرفته، هم‌چنين نشان داده‌است كه وضعيت اقتصادي خانواده نيز در موفقيت دانشجويان مؤثر است؛ به‌خصوص در خانواده‌هايي كه در آن‌ها، دانشجو، مجبور باشد علاوه بر تحصيل، به كار جنبي نيز بپردازد (اردبيلي ۱۳۷۴؛ صفوي ۱۳۶۵؛ احمدي ۱۳۷۴).

 

سطح آموزش و شغل والدين، ممكن است درآمد پايين خانواده را بيان كند. نتايج تحقيقات، حاكي از آن است كه منزلت و موقعيت اقتصادي ‌اجتماعي والدين (شغل و سطح آموزش) با انگيزش پيشرفت تحصيلي و موفقيت تحصيلي، رابطه دارد (ايونس ۱۹۷۰؛ اندرسون ۱۹۷۶[۱۰]).

 

به نظر مي‌رسد كه بسياري از دانشجويان به دليل داشتن افكار بدبينانه و منفي نسبت به مسائل اقتصادي و اجتماعي، نسبت به آينده خودشان نااميد هستند و خطر ابتلا به مسائل رواني مانند افسردگي بيش از بيش سلامت آن‌ها را تهديد مي‌كند. جمعيت قابل توجهي از دانشجويان نسبت به مشكلاتشان نگاه مبالغه آميز و آشفته‌اي دارند و خودشان را به عنوان فردي كه هيچ كنترلي بر محيط و يا بر رفتارهاي مخرب خود ندارند مي‌پندارند. لذا براي اينكه دانشجويان از روحيه مثبت درباره خود و ديگران و دنيا برخوردار شوند و خود را مفيد و اثر بخش دانسته و بتوانند زندگي خود را با انديشه اي روشن، ديدي واقع بينانه‌تر و با اطمينان سپري كنند، نياز به مداخله و آموزش براي آنان بيش از هر زمان ديگري احساس مي‌شود تا آن‌ها به اميد و انگيزه بيشتري به تحصيل بپردازند.

 

ضعف عملكرد آموزشي دانشجويان وشكست­هاي بعد از ورود به دانشگاه از معضلات مهم آموزشي در كشور ماست. بسياري از دانشجويان بعد از ورود به دانشگاه قادر به سازگار كردن خود با وضعيت تحصيلي جديد و افزايش حجم دروس نيستند و اغلب دانشجويان در ترم اول و برخي تا پايان تحصيلات دچار افت شديدي مي­شوند. اكثر دانشجوياني كه از تلاش خود نتيجه مطلوب كسب نمي­كنند انگيزه­اي براي درس خواندن ندارند (فهيم زاده ۱۳۸۲).

 

مك­كللند بر اين باور است كه جوامعي كه افراد آن داراي انگيزه پيشرفت نباشند، حتي با وجود امكانات عالي و شرايط مساعد طبيعي، كمتر شانس توسعه و ترقي خواهند داشت. وي با بررسي­هاي بسيار دقيق نشان داد كه رشد اقتصادي يك جامعه به انگيزه پيشرفت افراد بستگي دارد. او بر اين باور است كه افرادي كه انگيزه پيشرفت بيشتري دارند، افراد توسعه­جويي شده و به رشد خود كمك كرده­اند (سينتز و ليمان[۱۱] ۱۹۷۳؛ به نقل از برخوري و همكاران ۱۳۸۸).

 

نياز به پيشرفت يكي از نيازهايي است كه توسط موراي[۱۲] مطرح شد. بطور كلي افراد داراي انگيزه پيشرفت احساس مي­ كنند كه بر زندگي­شان مهار دارند و از آن لذت مي­برند. آنها سعي مي­ كنند عملكرد خود را بهبود ببخشند و ترجيح مي­ دهند كه كار­هايي را انجام دهند كه چالش بر انگيز باشند (توكر[۱۳] ۲۰۰۰؛ نقل از طالب­پور و همكاران ۱۳۸۱).

 

روانشناسان انسانگرا بر اين باورند كه عواملي چون نگرش نسبت به خود، آموزشگاه و ديگران، ميزان همدلي، احترام بي قيد و شرط. يكرنگي و در نظر گرفتن تفاوت‌‌هاي فردي مي‌توانند عوامل مهمي در مسائل انطباقي، سلامت جسماني، ميزان توجه و حتي تغيير در ميزان بهره هوشي و رشد شناختي باشد. از ديدگاه انسانگرايانه، يادگيري مي بايست در محيطي با روابط انساني خوب تحقق يابد. در واقع تجربه يادگيري متأثر از ديدگاه يادگيري است و از اين رو يادگيري تا حد امكان بايد فردي و در زمان حال صورت پذيرد.

 

 دانشجويان كه متعلق به خانواده‌هايي با پايگاه اقتصادي و اجتماعي فوق العاده پائين بوده و تواماً با فقر اقتصادي و فرهنگي مواجه‌اند، از انگيزه تحصيلي بسيار پائين برخوردارند. از سوي ديگر در كنار فقر فرهنگي و محروميت‌هاي محيطي، شرايط اقتصادي – اجتماعي حاكم بر جامعه نيز در چگونگي تبلور انگيزه‌‌هاي رشد و پيشرفت يا افت تحصيلي دانشجويان نقش بسزايي دارد.

 

فقر و نداري به شكل‌هاي گوناگون موانعي را در جهت پيشرفت تحصيلي به وجود مي آورد از قبيل:

 

– نامناسب بودن مكان زندگي از جهت آب سالم، نور و فضاي اتاق، رفت و آمد و شلوغي و سر و صدا، آلودگي هوا، نبودن مكان براي كار‌هاي شخصي.

 

-نامناسب بودن امكانات بهداشتي و تغذيه و در نتيجه ابتلا به انواع بيماريها و سوء تغذيه و كمبود خواب

 

-كاركردن در خارج از منزل كه مانع رفتن آنها به مدرسه يا باعث حضور نامرتب آنان در كلاس مي‌شود.

 

يكي از عوامل منفي خانوادگي كه همواره منشاء انحراف توجه دانشجو از تحصيل مي گردد جابجائي وظايف والدين و فرزند است. از جمله جابجائي‌ها كه ارتباط قابل توجهي با افت تحصيلي دارد، اشتغال دانشجو. به اين ترتيب دانشجويان در سني به كار و اشتغال مي پردازند كه معمولاً از آنها انتظار مي‌رود درآن مقطع بيشتر به نقش‌هاي مورد انتظار از جمله تحصيل بپردازند. عدم تامين نياز‌هاي مالي خانواده و نياز به نيروي كار دانشجو از دلايل عمده اشتغال كودكان در سنين پائين است كه در اين زمينه صرف وقت و نيروي بسيار در اشتغال، باعث افت تحصيلي آنها مي‌شود. اشتغال دانشجويان انرژي جسمي و ذهني شان را براي يادگيري دروس كاهش مي‌دهد. به اين ترتيب دانشجويان ممكن است به دليل عدم حضور فعال و مستمر در محيط‌هاي آموزشي نتوانند به نحو مطلوبي به تحصيل ادامه دهند.

 

وضعيت اقتصادي، اجتماعي و فرهنگي خانواده در نظام ارزشها به ويژه در روش تربيت فرزندان تأثير مي‌گذارد. در بعضي از خانواده‌ها پيشرفت فرزندان در امر تحصيل به عنوان يكي از ارزش‌هاي مهم تلقي مي‌شود. اين گونه خانواده‌ها براي پيشرفت فرزندان خود اهميت زيادي قائل هستند. آنان اغلب با دانشگاه، استاد و فرزندان خود در ارتباطند. ولي اعضاي طبقه ضعيف ارزش پائين‌تري براي آموزش و پرورش قائل هستند همچنين آنها تأكيد كمتري بر آموزش رسمي دارند و آن را وسيله اي براي پيشرفت شخصي قلمداد نمي‌كنند.

 

يكي از عوامل عاطفي كه در يادگيري فرد تأثير سوء دارد اضطراب است. اضطراب در يادگيري اختلال ايجاد مي‌كند. اين عامل در حالت شديد مي‌تواند افت تحصيلي را باعث گردد چرا كه فرد نمي‌تواند تمام قواي فكري و رواني خود را در هنگام يادگيري مطالب به كار گيرد. علت اضطراب و نگراني مي‌تواند ناشي از ترس از امتحان، نمره، معلم يا اختلالات عاطفي – رفتاري خانواده و غيره باشد. وجود اندكي اضطراب در انسان به عنوان يك حالت عاطفي و هيجاني نه تنها طبيعي است بلكه فقدان كامل آن مي‌تواند مشكلاتي را پديد آورد. اما همين اضطراب كه چاشني زندگي است و انسان را به كار و كوشش و تكاپو وا مي‌دارد اگر از حد اعتدال خود تجاوز كند بسيار زيان بخش خواهد شد وجود اندكي اضطراب در دانشجويان براي مدرسه و تكاليف آن ضروري است و موجب احساس مسئوليت، برنامه ريزي و مطالعه بيشتر آنها مي‌شود حتي در مواردي كه برخي از دانشجويان نسبت به درس، امتحان و مدرسه هيچگونه مسئوليتي احساس نمي‌كنند گاه لازم است كه استادان يا اولياء با تشريح عواقب قصور، كوتاهي و تنبلي دانشجو مقداري اضطراب در آنها ايجاد كنند. اما از طرف ديگر مطالعات متعددي نشان داده است كه اگر اضطراب شديد باشد كاهش پيشرفت تحصيلي دانشجو را به همراه خواهد داشت. به بيان ديگر يكي از دلايل اساسي افت تحصيلي، دانشجويان، اضطراب امتحان است كه برخي مطالعات سهمي در حدود ۱۵ تا ۳۰ درصد را نشان داده اند.

 

پايان سال تحصيلي براي دانشجوي كه عملكرد تحصيلي ناموفق داشته است لحظه اي بحراني است. زيرا شكست، تصوري را كه دانشجو از خود دارد دگرگون مي سازد و نيز عقيده ديگران را نسبت به او عوض مي‌كند اين تغييرات در شخصيت در حال تكوين و تشكيل دانشجو بسيار ظريف و آسيب پذير است و آثار نامطلوب به جاي مي گذارد.

 

بسيارند دانشجويان شكست خورده كه از خانه مي گريزند يا به مواد مخدر پناه مي برند و يا حتي اقدام به خودكشي مي‌كنند. در ضمن تجربيات موفق دانشگاهي باعث نگرش مثبت به خود مي‌شود. اما تجربيات ناموفق تحصيلي به مفهوم منفي مي انجامد كه در نتيجه آن فرد ممكن است دچار ديدي منفي نسبت به خود شود. اگر محيط دانشگاه براي دانشجويان شواهدي كه حاكي از شايستگي و لياقت وي در كار دانشگاه باشد طي چندين سال خصوصاً سال‌هاي نخست تحصيلي فراهم بياورد و اين تجارب موفقيت آميز در چهار پنج سال بعد نيز تكرار شوند. مطمئناً براي مدت نامحدودي در فرد نوعي مصونيت در برابر بيماري‌هاي رواني ايجاد مي‌شود. چنين فردي قادر خواهد بود تا بدون تحمل رنج و عذاب بر بحرانها و فشار‌هاي شديد زندگي غلبه كند. اگر يك دانشجو صرفنظر از سابقه زندگي اش بتواند در دانشگاه موفق شود براي موفقيت در زندگي نيز شانس فوق العاده اي دارد و در صورتي كه در يكي از مراحل آموزش خود (مدارس ابتدائي، دبيرستان يا دانشگاه) با شكست مواجه شود شانس او براي موفقيت در زندگي به مقدار زيادي كاهش پيدا مي‌كند.

 

براي خانواده‌ها قبول چنين شكست در تحصيلات فرزندانشان بسيار سنگين و دردآور است و باعث مي‌شود كه رفتارشان نسبت به فرزند شكست خورده تغيير كند و در هر حال اين واقعه موجب برهم خوردن تعادل عاطفه خانواده و مخصوصاً تعادل بين فرزند شكست خورده و خانواده مي گردد. براي خانواده‌ها نيز شكست فرزندان دردناك است و بر آن مي‌شوند تا مسئول آن را پيداكنند و معمولاً يا مركز تعليم را مسئول مي دانند يا فرزند خود را در هر حال اين واقعه موجب برهم خوردن تعادل محيط خانوادگي مي‌شود. بسياري از خانواده‌‌هاي كم درآمد از ادامه تحصيل فرزند خود نااميد مي‌شوند و او را وادار به كار مي‌كنند واين خود سبب ترك تحصيل مي‌شود.

 

در شرايط كنوني در جامعه ما پيشرفت و موفقيت تحصيلي هم براي خانواده‌ها و دانش آموزان و هم براي جامعه از اهميت بالايي برخوردار است. شناخت جنبه‌‌هاي روانشناختي، دانشجويان و واكنش‌‌هاي آنها در شرايط خاص مي‌تواند همانند يك ابزار كمك آموزشي قدرتمند عمل كند و به افزايش تأثير ابزار‌هاي آموزشي منجر شود و براي دانش آموزان و دانشجويان، معلم و نظام آموزش و پرورش از نظر اقتصادي سودمند باشد. بنابراين، تلاش در جهت شناسايي عوامل مرتبط با پيشرفت تحصيلي از اهميت به سزايي برخوردار مي‌باشد. از جمله عواملي كه به نظر مي رسد با پيشرفت تحصيلي رابطه داشته باشد ويژگي‌‌هاي شخصيتي مي‌باشد.

 

دانشجويان از لحاظ توانايي‌‌هاي ذهني، روش‌‌هاي آموختن، سبك و سرعت يادگيري، آمادگي، هوش و استعداد، شخصيت، علاقه و انگيزش نسبت به كسب دانش و انجام فعاليت‌‌هاي تحصيلي با هم تفاوت دارند. بنابراين، در نظر گرفتن تفاوت‌‌هاي فردي دانشجويان در آموزش و برخورد متناسب با ويژگي‌‌هاي خاص آنها از وظايف مهم استاد است. نتايج پژوهش‌‌هاي انجام شده براين حقيقت تأكيد كرده اند كه توجه به تفاوت‌‌هاي فردي يادگيرندگان از سوي استادان در بهبود كيفيت يادگيري و افزايش سطح پيشرفت تحصيلي آنان بسيار تأثيرگذار است (سيف ۱۳۸۸).

 

پيشرفت تحصيلي دانش آموزان يكي از شاخص‌‌هاي مهم در ارزشيابي آموزش است و بيانگر ميزان دستيابي به استانداردها و اهداف آموزشي است. ربر (۱۹۸۵) و لادين (۱۹۶۷) پيشرفت تحصيلي را اين گونه تعريف كرده اند “واژه پيشرفت تحصيلي به جلوه اي از جايگاه تحصيلي دانشجويان اشاره دارد، اين جلوه ممكن است بيانگر نمره اي براي يك دوره يا ميانگين نمرات در دوره اي مربوط به يك موضوع يا ميانگين نمرات دوره‌‌هاي مختلف باشد” (به نفل از رئيس سعدي ۱۳۸۶).

 

براي پيشرفت تحصيلي ملاك‌هاي گوناگوني را مي‌توان در نظر گرفت كه مشهورترين آن، ميانگين نمرات كلاسي مي‌باشد. رادينگ (۲۰۰۱)، به نقل ازرئيس سعدي، ۱۳۸۶) معتقد است پيشرفت تحصيلي عبارتست از، آن مقدار از يادگيري كه معمولاً در آزمون‌ها و امتحانات و هم چنين در بحث‌هاي كلاسي و كارگروهي آشكار مي‌شوند. همه اين موارد اشاره به افرادي دارند كه براي دستيابي به موفقيت انگيزه دارند، تكاليفي كه انتخاب مي‌كنند داراي سطح دشواري متوسط است، داراي اعتماد به نفس هستند، با پشتكار و پي گيرند، شكست را نتيجه فقدان تلاش تلقي مي‌كنند، اهداف طولاني مدت دارند، با اشتياق و بلندپروازند و از آن چه كه انجام مي‌دهند احساس غرورمي‌كنند.

 

[۱] academic decline

 

[۲] Meilman

 

[۳] Academic performance

 

[۴] Mc. Clelland

 

[۵] Anderson

 

[۶] Astin &  Eckland

 

[۷] Stanhope& Lancaster

 

[۸] Rodgers

 

[۹] Cowan & Morewitz

 

[۱۰] Evans& Anderson

 

[۱۱] sentins & limon

 

[۱۲] murray

 

[۱۳] tucker

تا كنون نظري ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در رویا بلاگ ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.