نتيجه هيجان
حال مي توان اين سوال را مطرح كرد كه نتيجه ي هيجان چيست؟ در تفسير نتيجه ي هيجان دو نوع نگرش وجود دارد: يكي از نگرش ها هيچ نوع ويژگي سازگاري براي هيجان قايل نيست و ديگري تا اندازه اي آن را براي سازگار لازم مي داند.

الف- طبق نگرش اول، هيجان هميشه به صورت يك عنصر مبهم يك اختلال غير قابل تبيين در تفكر جلوه كرده است. روان پزشكان، كه از اهميت بيش از حد هيجان در اختلال هاي رواني تعجب كرده اند، در آن نشانه هاي مرضي، بي نظمي عضوي و ذهني مي بينند. زيست شناسان معتقدند كه واكنشهاي هيجاني نتيجه مكانيكي ساده به همراه دارند كه از آزاد شدن نيروهاي كور در دستگاه عصبي نشات ميگيرد. به نظر اين افراد مواردي وجود دارد كه در آنها اگر انسان خونسردي خود را حفظ كند بهتر مي تواند با واقعيت سازگار شود. (گراس وتامسون،۲۰۰۷).
ب – نگرش دوم، در مجموع براي هيجان ارزش سازگاري قايل است. مثلا، داروين معتقد بود كه ترس مي تواند حشره اي را كه خود را به مردن مي زند و در نتيجه به چشم نمي آيد يا در نظر دشمنان خود بي ارزش جلوه مي دهد، حفظ كند. همچنين سگي كه موهاي خود را سيخ مي كند بزرگتر و ترسناكتر به نظر ميرسد و كمتر مورد تهاجم قرار ميگيرد. براين اساس بسياري از واكنش هاي هيجاني را نمي توان مجموعه اي از حوادث نامربوط به حساب آورد بلكه بايد گفت كه آنها از سازماندهي قابل ملاحظه اي برخوردارند. حالتهاي شديد برانگيختگي (ترس و خشم) موجب هماهنگي واكنشها ميشود و اين هماهنگي موجود زنده را آماده مي كند تا در مقابل يك موقعيت حاد و اضطراري، با تحرك و كارآمدي بيشتر پاسخ دهد(گراس وتامسون،۲۰۰۷).
تند شدن جريان خون و تنفس افزايش فشار خون زياد شدن گلبول هاي قرمز آزاد شدن قند جگر تغذيه ي ماهيچه ها و رفع خستگي ماهيچه ها به كمك آدرنالين آشكارا موجود زنده را براي تلاشي بزرگ آماده مي كند. اعمال ارتباطي در سطح پاييني قرار مي گيرد؛ اعمال اشتهاآور موقتاً قطح مي شود؛ افزايش انعقاد خون مقاومت در مقابل جراحات را زياد مي كند؛ نگرشهاي از پيش شكل گرفته ي فرار يا پرخاش، بدون آنكه تفكر يا تجربه اي ايجاب كند با نيروي بيشتري تحقق مي يابد(اليس[۱]،۱۹۹۱،۱۹۶۹،۱۹۸۲؛به نقل از برون وهمكاران،۱۹۹۶).
از طرف ديگر موقعيت هايي كه موجب هيجان مي شود، اغلب موقعيت هايي است كه در آنها علاقه شديد فرد و نوع در ميان است. برخي ادراكها، به ويژه ادراك حيوانات، هيجانهايي راه مي اندازد كه مستقل از تجربه ي قبلي است. مثلا ترس حيوانات تنها از طريق حمله دشمنان آنها ايجاد نمي شود بلكه در اثر نگرش پرخاشگرانه در اثر ديدن، فرياد زدن و بوي يك حيوان ناشناخته نيز ايجاد مي شود. اسب با احساس بوي حيوانات وحشي ترس نشان مي دهد. جوجه ي جوان وقتي براي اولين بار صداي پرندهي شكاري را مي شنود خود را پنهان مي كند. حيوان نر، به هنگام بلوغ جنسي ناگهان در مقابل نرهاي ديگر حتي پيش از آنكه در آنها رقابت يا دشمني ببيند حالت پرخاش پيدا مي كند. در مورد انسان و كودك نيز نمونه هايي از ترس هاي غريزي، شبيه آنچه در بالا گفته شد، ديده مي شود: ترس از حيوانات بزرگ و حتي كوچك مخصوصا اگر تند و تيز حركت كنند (حشرات، خزندگان)، ترس از تاريكي ترس از ناآشنا يا ترس از دگرگوني چهره هاي آشنا و اشياي معمولي ترس از دگرگرگوني هاي ناگهاني ( نور شديد، صداي ناگهاني). نبايد تصور كرد كه همه ي هيجان ها بر تجربه هاي فردي استوار است، مخصوصا نبايد تصور كرد كه هر ترسي هميشه از ترس يك غم شناخته شده مشتق ميشود(خداپناهي،۱۳۸۵).

۲-۴-۱۷٫هيجان و سلامت
فشار رواني حاصل از هيجان اغلب به عنوان عامل مزاحم براي سلامت انسان به حساب مي آيد. اشخاصي كه در معرض عوامل توليد كننده هيجان و فشار رواني قرار مي گيرند، به طور متوسط بيشتر از كساني كه در معرض دگرگوني هاي شديد قرار نمي گيرند بيمار مي شوند.
با وجود اين به نظر مي رسد كه فشار رواني براي برخي از افراد مفيد باشد. يعني برخي افراد تمايل به هيجان خواهي دارند. بنابراين مي توان گفت كه عامل ناراحتي هاي رواني خود فشار رواني نيست بلكه شيوء برخورد و شيوه ي واكنش در مقابل آن است. معمولا طرز برخورد انسان ها با حوادث زندگي است كه براي آنها هيجان و فشار رواني به وجود مي آورد نه خوده حواث. به عبارت ديگر معمولا نگرش در باره ي حوادث و پديده هاست كه فشار رواني ايجاد مي كند نه خود حوادث و پديده ها(ولز وهمكاران،۲۰۰۳).
كساني كه به آساني مريض مي شوند معمولا آنهايي هستند كه در مقابل دگرگوني ها به صورت ترس، اضطراب، خشم ،ناكامي ،بي نظمي و آشفتگي كامل واكنش نشان مي دهند. برعكس كساني كه در مقابل فشار رواني مقاومت مي كنند و دگرگوني ها را به عنوان قسمتي از موجوديت خود مي پذيرند و سعي مي كنند آنها را به عنوان مبارزه طلبي هاي جالب نه تهديد هاي خطر نام در نظر بگيرند در واقع به زندگي خود معني مي دهند و در نتيجه كمتر مريض مي شوند حال اين سوال پيش مي آيد كه هيجان و فشار رواني حاصل از آن چگونه مي تواند مصونيت يا مقاومت ما در مقابل بيماري ها تضمين كند؟ بررسي هاي تازه نشان مي دهد كه مغز انسان مي تواند هورمون ها و موادي آزاد كند كه روي گلبول هاي سفيد و ساير قسمت هاي دستگاه دفاعي بدن اثر مي گذارند اين هورمونها و اين مواد علاوه بر اين كه روي ساير عملكرد ها اثر مي گذارند بين تفكر و توانايي مقاومت در مقابل بيماريها نيز ارتباط ايجاد مي كنند(گراس وتامسون،۲۰۰۷).
زماني كه فرد در مقابل فشار رواني به صورت ترس واكنش نشان مي دهد مغز او علامتي را كه نشانه ي خطر است به ارگانيسم انتقال مي دهد ارگانيسم پس از دريافت علامت خطر هورمون هايي ترشح مي كند كه فشار خون را بالا مي برند و ماهيچه ها را براي واكنش سريع درست مثل زمان مبارزه يا فرار آماده مي كنند. البته اين هورمون ها در دستگاه دفاعي بدن اختلال نيز به وجود مي آورند(رمضاني،۱۳۸۵).
مي توانيم از هيجان هاي خود خوب استفاده كنيم همانطوري كه انسان هاي كاملا از قرن ها پيش استفاده كرده اند و از اجزاي تشكيل دهنده و از فرآيند زيست – شيميايي هيجان ها هم هيچ اطلاعي نداشتند. يعني هيچ نيازي ندارد كه اثاث عصبي هيجان ها و واكنش هاي فيزيولژيك در مقابل آنها را بدانيم تا بتواينم از آنها بهره بگيريم. يافته هاي علم روانشناسي و فنون تعليم وتربيت مي توانند شيوء مقابل با فشار رواني را به ما ياد دهند در زير به نمونه هايي از يافته ها اشاره مي شود(گلمن ،۱۳۸۹).
كساني كه به طور دائم به ناراحتي هاي خود مي انديشند، مسائل را بزرگ جلوه مي دهند، گناه را هميشه به گردن ديگران مي اندازند در ذهن خود دشمنان خيالي مي پرورانند و با آنها به جنگ و ستيز ميپردازند معمولا به ناراحتي هاي عضوي مبتلا مي شوند. تفكر غلط مي تواند ضايعات عضوي از جمله زخم معده، زخم اثني عشر، سوء هاضمه، نوروز و فشار خون به وجود مي آورد. همچنين تفكر غلط مي تواند دستگاه ايمني بدن را خسته كند و بدن را براي پذيرش انواع بيماري ها آماده سازد.
تحقيقات نشان مي دهد كه در يك خانواده وقتي يكي از آنها همسرش مي ميرد دستگاه ايمني بازمانده ضعيف ميشود. دست آورد هاي اين تحقيقات علت بيماري هاي تقريبا دائمي بيوه زنان و بيوه مردان عزا دار يا مرگ و مير بيشتر آنها نسبت به ساير همسالان خود را ضعف دستگاه ايمني آنها به علت هيجان هاي شديد مي دانند. ميزان اين مرگ ومير در بيوه مردان بيشتر از بيوه زنان است و اين ميزان از شش ماه تا يكسال پس از مرگ همسر به صورت تاسف آور افزايش ميابد و پس از گذشت چهار سال رو به كاهش مي گذارد بنابراين رابطه هيجان با سلامت جسمي آشكارا تاييد مي شود(هافمن،ورنوري وورنوري،۱۳۸۱).
مطالعات ديگر نشان داده است كه بين بيماران قلبي آنهايي كه غمگين و درخود فرو رفته اند بيشتر از كساني كه شاد هستند از ناراحتي هاي قلبي رنج ميبرند. بنابراين وجود افسردگي رواني بهتر از هر نوع علامت جسمي اجازه مي دهد تا مسائل و آينده افراد پيش بيني شود.
اشخاصي كه از نظر هيجاني افت قابل ملاحظه اي دارند از بروز خشم جلوگيري مي كنند يا خود را بي پناه و بدون تكيه گاه احساس مي كنند بيشتر از ديگران به بيماري سرطان مبتلا مي شوند. در ميان مبتلايان سرطان نيز آنهايي كه هيجان خود را بروز مي دهند بيشتر از آنهايي كه هيجان هاي خود را پنهان مي كنند بهبود ميابند.
نگرش فرد نسبت به هيجان ها مي تواند دستگاه ايمني بدن اورا تقويت كند مطالعه اي كه در لندن انجام گرفته نشان داده است افراد مبتلا به سرطان وقتي از روحيه مبارزه طلبي برخوردار بوده اند در ۷۵% موارد توانسته اند به مدت ده سال زنده بمانند حال آن كه اين نسبت در بين بيماراني كه نگرش جبري و تسليم پذير داشته اند بالا تر از ۲۲% نبوده است. بنابراين اميدواري و داشتن اراده ي محكم براي زندگي، خيلي با ارزش تر از تسليم و اعتقاد به قضا و قدر است(گلمن ،۱۳۸۹).
عشق نيز نتايج خوبي به بار مي آورد. انسان هاي عاشق از دستگاه ايمني بسيار فعال برخوردارند. در محيطي كه سرشار از عشق و محبت است، كودكان بهتر رشد مي كنند. كودكاني كه كمبود عاطفي دارند رشد خوبي ندارند مرداني كه مورد توجه همسرانشان هستند واقعا از طرف آنها حمايت مي شوند و احساس محبوبيت مي كنند كمتر بيمار مي شوند.
كساني كه مي توانند با ديگران روابط اجتماعي محكم و ثابت برقرار كنند، از سلامت بهتري برخوردار مي شوند. مردان متاهل نسبت به مردان مجرد هم سن خود، كمتر مريض مي شوند بهتر در مقابل سرطان مقاومت مي كنند و طول عمر بيشتري نياز دارند. خانواده نيز در بهبود ذهنيت افراد آن نقش بسيار مهمي دارد. زيرا براي كساني كه مورد محبت خانواده نيستند بهانه ي زنده ماندن مي دهد.
اعتقاد و ايمان و به طور كلي تلقين پذيري نيز نيروي بزرگي است. يك سوم بيماراني كه پلاسبو (ماده يا روشي كه اثري در درمان ندارد) مصرف مي كنند اظهار مي دارند كه بهبود حاصل كرده اند. در برخي درمان ها نوع پلاسبو نقش بسياري مهمي دارد. پلاسبوي تلخ بيشتر از پلاسبوي مطبوع، سوزن درد آور بيشتر از قرص و شربت تلخ بيشتر از شربت شيرين اثر بخش است. مهم اين است كه بيمار قانع شود كه درمان اثر خواهد داشت(گلمن، ۱۳۸۹).
۱-Albert Ellisل
قبل از انتخاب سنگ ساختماني حتما اين مقاله را بخوانيد
پايان نامه مديريت : بررسي اثرات بانكداري الكترونيك در دولت الكترونيك
پايان نامه دلايل عدم استقبال مشتريان از سرويس هاي بانكداري الكترونيك
ضرورت توجه به كيفيت خدمات
پايان نامه مديريت با موضوع انواع پرداخت هاي الكترونيكي
تاريخچه بانكداري الكترونيك در ايران