پايان نامه روانشناسي با موضوع : عملكرد ذهن در هيجان

۱۰ بازديد

عملكرد ذهن در هيجان

 

عملكرد ذهن در هيجان را نيز، مثل عملكرد فيزيولوژيك آن مي توان از دو جنبه ي برانگيختگي و فروريختگي بررسي كرد: به هنگام هيجان، فعاليت ذهن افزايش مي يابد. بدين ترتيب كه تخيل انسان تازيانه مي خورد و مثل اسب سركش به جولان در مي آيد، تلاشهاي كندو بي حاصل جاي خود را به تلاش هاي مولد و الهام بخش مي دهد. هيجان مي تواند خلاق و طراح باشد. به هنگام هيجان، انسان سريعتر فكر مي كند و انديشه هاي خيلي زياد يا خيلي تازه در اختيار دارد. همچنين انسان هيجاني نيروي زياد براي عمل كردن دارد، مبتكر است، سريع كار مي كند و از اعتماد به نفس زيادي برخوردار است(حسن پور،۱۳۸۶).

 

دانلود مقاله و پايان نامه

 

برعكس، هيجان مي تواند هم تفكر و هم قدرت عمل را فلج كند. هيجان ذهن را«خالي» مي كند، به اين صورت كه انسان نه چيزي براي گفتن پيدا مي كند و نه كاري براي انجام دادن. انسان هيجاني خوب فكر نمي كند، موقعيت ها را روشن نمي بيند و كلمات را نمي فهمد؛ گاهي در انديشه هاي او، تنها كندي ركود كامل ديده مي شود. انسان هيجاني، حالت انسان كودن را دارد، چنين به نظر مي رسد كه توانايي انجام دادن هيچ كاري را ندارد. مثلا، انساني كه به شدت ترسيده است، عملا هيچ كاري نمي تواند انجام دهد و احتمالا به همين دليل گفته اند: «ترس، برادر مرگ است»(كاتاو وويسمن،۲۰۰۸)

 

بنابراين، جلوه هاي هيجاني معاني متفاوتي خواهند داشت. برانگيختگي، در شادي و خشم، و فرو ريختگي در ترس و غم تسط دارند. اما اين قانون كلي نيست. شادي هاي غير فعال و بدون برانگيختگي نيز وجود دارند كه نوعي بي فكري، خواب آلودگي و عدم فعاليت ذهني را به همراه مي آورند. به عنوان مثال، خلسه مي تواند احساس حالت روحاني، راحتي و روشن بيني مافوق تفكر به وجود آورد، اما بعيد كه اين حالت بتواند با فعاليت حقيقي و با كار توليدي همراه شود و حتي موضوع اين فعاليت روشن و پايدار باشد. بر عكس، غمهايي وجود دارد كه با فعاليت ذهني واقعي همراه است: مراقبه يا تعمق شديد روي يك موضوع غم انگيز، سرزنشهاي آگاهانه، وسواس در مورد چيزي كه مي تواند باشد يا بايد باشد، تلاش خسته كننده براي حل مسئله علمي و .. (ياواز،۲۰۱۱).

 

 

در هر صورت فعاليت ذهن به هنگام هيجان خواه به صورت بر انگيختگي خواه به صورت فروريختگي ، هرگز قابل مقايسه با فعاليت ذهن در حالت عادي نيست. به هنگام هيجان، كنترل اراده ي عمل و تفكر كاهش مي يابد. به هنگام هيجان، شكلهاي تكانشي تفكر و عمل تسلط پيدا مي كند. يعني افكار ناگهاني به ذهن انسان مي آيد و او دست به اعمال غير مترقبه مي زند. انسان هيجاني احساس مي كند كه برخود تسلط ندارد، خود به خود كشيده مي شود، يااز پا افتاده است، اختيار حركات و افكار خود را ندارد. يه هنگام هيجان تعمق و تفكر مي تواند شيديد و سريع باشد. البته ايت تفكر يك تفكر وسواسي تحميلي است كه قابل هدايت نيست و دقتي است كه نمي توان آن را قطع يا روي چيز ديگري جلب كرد. با اين همه، اين فعاليت اغلب در سطح پايين قرار دارد و مي توان گفت كه نشخواري بي حاصل، سماجت يك انگيزه ذهني معيين، تكرار يكنواخت جمله هاي يكسان و نداهاي يكسان است. اين فعاليت، در واقعدور باطلي از تخيلات، فرار از انديشه ها، عدم توانايي براي منطقي و سيستماتيك فكر كردن و فرو ريختگي كنشهاي عالي بحث و انتقاد است(كلارك ، بك [۱]وآفورد،۱۹۹۹)

 

هيجان انسان را زود باور و تلقين پذير مي كند. وقتي انسان مي خواهد يك مساله علمي را حل كند، اغلب با ساده كردن آن به كمك راه حل هاي ناگهاني، غير اختياري، ناهنجار و جسورانه اقدام مي كند، فردي كه گرفتار خشم يا ترس است، كمبود انرژي ندارد، بلكه ترمز هاي اخلاقي افكار و همچنين ترمزهاي تعليم و تربيت او از كار افتاده است. اين انرژي از منبعي به دست مي آيد كه از نظر روانشناختي در سطح پايين قرار دارد. هيجان هاي شديد، آموخته هاي جديد و ناپايدار تفكر و اراده را در هم ميريزد و جا براي اعمال خودكار بسيار محكم، غريزي و عادي خالي مي ماند. به هنگام هيجان، عادتهايي كه در حال شكلگيري است بيشتر از عادتهايي كه بخوبي شكل گرفته است آسيب مي بيند. موسيقي دان، سخنران يا هنر پيشه ي هيجاني، تسليم عادت هاي بسيار قديمي مي شود. انسان متمدن هيجاني مثل انسان بدوي عمل مي كند. رفتار انسان بزرگسال هيجاني به رفتار كودك و حيوان نزديك مي شود. دانش آموز يا دانشجوي هيجاني نيز معمولا آموخته هاي تازه ي خود را فراموش مي كند نه آموخته هاي قديمي و جا افتاده را(كلارك ، بك وآفورد،۱۹۹۹).

 

۱-Beck

تا كنون نظري ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در رویا بلاگ ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.