واكنش هاي فيزيولوژيك هيجان
مي توان گفت كه هيجان يك مجموعه ي رواني –فيزيولوژيك است و نشانه هاي عضوي آن تنوع زيادي دارد. بنابراين ، اگر تصور كنيم كه هر هيجان واكنش هاي فيزيولوژيك خاص خود را دارد كاملا ساده انديشي خواهد بود.

وقتي هيجان شديد و زودگذر است ، واكنش هاي فيزيولوژيك آن يكنواخت تر از موقعي است كه هيجان ملايم و طولاني است. كند يا تند شدن جريان خون و تنفس و انقباض هاي رگ هاي سطحي (رگهاي ريز) از جمله واكنش هايي است كه در هيجان هاي غم ،شادي ، خشم و ترس شديد ديده ميشود (ريسكايند[۱]،۱۹۸۹).
وقتي هيجان ملايم و طولاني است ،مثلا هيجان حسادت ،واكنش هاي فيزيولوژيك آن متفاوت از واكنش هاي يك هيجان شديد است. در هر صورت ، رابطه بين نوع هيجان و واكنش هاي جسمي آن يك رابطه ي ساده و بدون ابهام نيست . در واكنش هاي فيزيولوژيك هيجان ،نوعي برانگيختگي و فرو ريختگي ديده مي شود كه در عين حال تركيبهاي متفاوت دارند(كالات، ،۱۳۸۸).
مثلا هيجان غم مي تواند به شكل افسردگي جلوه كند. بدين ترتيب كه حالات زير در فرد ديده شود: كوفتگي ،سستي ،خميدگي قد افتادن شانه ها و دستها، انجماد چهره ، بي حركتي بدن ،بي حالتي نگاه ،كند شدن گردش خون و تنفس ، بي حس شدن عضلات و فعال نبودن ذهن . همچنين هيجان غم مي تواند شكل فعال به خود بگيرد ، كه در آن صورت تحرك جسمي و رواني ،فريادها، گريه ها ،ناله ها و فعاليتهاي بيش از حد دستگاه هاي تنفس و گردش خون مشاهده خواهد شد. بنابراين ،فيزيولوژي غم فعال ، از برخي جهات ،به فيزيولوژي شادي فعال شباهت خواهد داشت. برعكس ،فيزيولوژي غم غيرفعال ،از برخي جهات ،يادآور فيزيولوژي شادي آرام خواهد بود(گنجي،۱۳۸۶).
۲-۴-۱۱٫ابزارهاي مطالعه ي هيجان
مطالعه ي واكنش هاي فيزيولوژيك هيجان ، با ابزارهاي ويژه و با آزمايش انسانها و حيوانات انجام مي گيرد.جريان خون با قلب نگار و نبض نگار ،كه ضربان قلب يا رگها را ثبت مي كنند، مطالعه مي شود. حجم نگار ، تغييرات حجم اعضا (تغييرات كند حاصل از انقباض ماهيچه هاي رگها و تغييرات همزمان ضربان قلب يا نبض) را ثبت مي كند. فشار خون سنج ، فشار موج خون را اندازه مي گيرد. دم نگار ، تغييرات حجم قفسه سينه و شكم را ، كه در اثر تنفس حاصل شود،ثبت مي كند. لوله هايي كه به معده ، اثني عشر و روده فرستاده مي شوند، انقباضهاي آنها را ثبت مي كنند. با گالوانومتر ، دگرگونيهاي الكتريكي پوست (بازتاب گالوانيك ) اندازه گيري مي شود. نمونه برداري از خون و ادرار ايجاب مي كند كه از روش هاي تجزيه ي شيميايي معمولي استفاده شود(خداپناهي،۱۳۸۵).
آزمايش هايي كه هم در مورد انسانهاي طبيعي (مقايسه ي حالت عادي با حالت هيجاني ) و هم در مورد افراد بيمار انجام گرفته ، اجازه داده است كه اين مطالعات با گستردگي بيشتري دنبال شود. همچنين اين آزمايشها اجازه داده است كه مدت حالات هيجاني در بيماريهاي مختلف (افسردگي و برانگيختگي بيش از اندازه)مورد بررسي قرار گيرد. در مورد حيوانات ، آزمايشهاي مربوط به هيجان را با قطع اعضا و قسمتهايي از دستگاه عصبي ،كه به نظر مي رسد در توليد هيجان نقش داشته باشند ، انجام داده اند . با اين ازمايشها توانسته اند مراكز مربوط به هيجانها را كشف كنند و به اهميت آنها پي ببرند(گرينبرگ وهمكاران،۱۹۸۷).
۲-۴-۱۲٫انواع واكنشهاي هيجاني
الف. واكنشهاي دروني
واكنشهاي دروني ، همه ي دستگاه هاي بدن را در بر مي گيرد: گردش خون، تنفس ، هاضمه و غدد.البته واكنشهاي غيرارادي دستگاه عضله اي را نيز مي توان جزء واكنشهاي دروني به حساب آورد. به عنوان مثال، واكنش هايي را شرح مي دهيم كه ممكن است در هيجان ترس وجود داشته باشند و برخي از آنها در ساير هيجان ها نيز ديده مي شود(كالات،۱۳۸۸).

گردش خون. تند يا كند شدن حركات قلب، تقويت يا تضعيف ضربان، انقباض رگ هاي مركزي(انقباض رگهاي شكمي همراه با افزايش فشار در كل دستگاه گردش خون) يا رگ هاي سطحي(پريدگي رنگ پوست).
تنفس. تغييرات مختلف درآهنگ و عمق تنفس، انقباض يا انبساط ششها، تلاش براي خارج كردن هوا از شش ها.
دستگاه هاضمه. توقف انقباض هاي حركات دودي مري، معده و روده، عدم ترشح غدد بزاقي(خشكي دهان)، ورم معده(از بين رفتن اشتها) فلج شدن اسفنگترها(عدم كنترل مدفوع و ادرار).
ترشح غدد. توقف ترشح برخي غدد، مثل غدد بزاقي و غدد شيري؛ در عوض افزايش ترشح برخي ديگر، مانند غدد اشكي، صفرا، ادرار و عرق(عرق سرد). عرق سبك موجب دگرگوني مقاومت الكتريكي پوست مي شود و اين دگرگوني مي تواند براي موجهاي هيجاني سبك، شاخص باشد(بازتاب گالوانيك). ترشح غدد فوق كليوي(آدرنالين) به مقدار كم در خون، مي تواند تعداد زيادي از كنش هاي دروني را بر انگيزد: ازدياد قابل ملاحظه ي تعداد گلبول هاي قرمز خون(اثر روي طحال) و گلبول هاي سفيد؛ افزايش قند آزاد شده از كبد كه گاهي به قدري زياد مي شود كه در ادرار ديده مي شود(در بازيكنان فوتبال، پيش از بازي و در دانشجويان، پيش از امتحان)؛ افزايش قابليت انعقاد خون. ترسهاي شديد و طولاني مي توانند اختلال ها و دگرگونيها عميقي به وجود آورند، مثل پيري زود رس، بي رنگ يا كمرنگ شدن مو ها و …(هاريسون ،۲۰۰۷).
واكنش هاي غيرارادي در دستگاه عضله. همان طور كه قبلا نيز اشاره شد، بايد واكنش هاي عضله اي كلي را نيز به واكنش هاي عضلات داخلي واقعي اضافه كرد:
لرزش، رعشه، راست شدن موها، افزايش يا كاهش قابليت ارتجاعي عضلات، كه روي فعاليت(سست شدن زانو ها) و خطوط چهره اثر مي گذارد(گايتون،۲۰۰۳) .
ب. واكنشهاي نگرشي و حركتي
هيجانها، علاوه بر واكنش هاي دروني، واكنشهاي نگرشي و حركتي آشكاري نيز دارندكه جلوه ي آنها را تشكيل مي دهند. جلوه ي هيجان ها بخوبي شناخته شده است، زيرا با همين جلوه است كه هيجان ديگران را تميز مي دهيم و كمتر براي تبيين آن تاكيد مي كنيم(سافران،۱۹۹۸).
براي روشن شدن مطلب، به تبيين هيجان ترس مي پردازيم. يك قسمت از واكنش حركتي ترس، از دگرگوني و كشيدگي عضلات ريز حاصل مي شود كه كم و بيش در مكان هاي خاصي از بدن به وجود مي آيند( پريدگي رنگ صورت، گود رفتن گونه ها، افتادن فك پايين، بزرگ شدن چشم ها، انبساط مردمك چشم؛ در مورد سگ يا گربه، پايين افتادن دم و راست شدن مو پشم هاي پشت). همچنين واكنش هاي حركتي هيجان مي توانند از انقباضهاي تشنجي ماهيچه ها ناشي شوند(لرزش دستها و صدا، كه موجب دگرگوني طنين آن مي شود).هيجان ترس مخصوصا از طريق نگرش هاي فرد نسبت به موضوع ترس مشخص ميشود: تمايل به اجتناب از ترس، تمايل به دور شدن از حوزه ي عمل آن يا حتي از حضور آن، تمايل به فرار به نقطه دور دست، مخفي شدن در پشت مانع، كز كردن، تمايل به بي حركت ماندن در جاي خود، واكنش هاي منفي در مقابل هر نوع تماس يا تهديد به تماس، واكنش هاي منفي در مقابل هر تلاشي كه بخواهد اعضاي بدن را به حركت در آورد؛ تشنج به صورت خميدگي، دست و پا زدن، فرياد كشيدنو در برخي موارد، اقدام به اعمال دفاعي فعال: غرغر كردن، گاز گرفتن و چنگ زدن.
در كل اين تبيين، كه در باره ي هيجان ترس گفته شد، بيشتر واكنش هاي غير ارادي، يعني بازتاب ها، تسلط دارند. علاوه بر واكنش هاي نگرشي و حركتي غيرارادي، نگرش ها و حركاتي نيز وجود دارد كه بيشتر ارادي است، به محيط و به تعليم و تربيت وابسته است. اين نگرش ها و اين حركات ارادي مخصوصا در هيجانهايي ديده مي شود كه تجلي آنها نقش اساسي در روابط اجتماعي دارد. در اين حالت، جلوه ي ذاتي هيجان با جلوه ي اكتسابي و اجتماعي آن همراه مي شود(گرينبرگ وهمكاران،۱۹۹۸).
جلوه ي اكتسابي هيجان ابتدا به صورت تقليد و تغيير شكل از جلوه ي بازتابي اوليه ظاهر مي شود. مثلا، لبخند زدن، جلوه ي بازتابي هيجان شادي است كه مي توان آن را با تحريك الكتريكي عصب صورت ايجاد كرد. لبخند زدن در اولين ماه زندگي كودك و در حالي كه او از نظر جسمي در سلامت كامل است ديده مي شود. لبخند زدن، در اثر تعليم و تربيت، تغيير شكل مي يابد و كاملا متفاوت از آنچه از نظر جسمي مي توانست باشد جلوه مي كند(لبخند محبت آميز، موذيانه، تحقير آميز، مليح، نيشدار و …) شكل و كاربرد لبخند، طبق سنتي كه در محيط و به كمك تعليم و تربيت در اختيار ما قرار مي گيرد، تثبيت مي شود. هر چند لبخند مي تواند غير هيجاني و مصنوعي نيز باشد(لبخند از روي سياست)، واكنش هاي حركتي هيجاني اصولا مي تواند كدگذاري شود و بيانگر احساسات واقعي ما تحت نفوذ آداب و سنن باشد. اخم كردن، سر را با دو دست گرفتن(يعني نا اميد و سرگردان شدن) و خاراندن سر( يعني ترديد و حيرت)، نمونه هايي از واكنش هاي حركتي است كه به طور طبيعي در اختيار ما قرار دارد. دليل قانع كننده براي طبيعي بودن اين حركات مشاهده ي آنها در ميمونهاي انسان نما و به صورت پيشرس، در كودكان است كه اغلب به صورت حركات اكتسابي در آمده با احساسات واقعي در هم آميخته است(كالات،۱۳۸۷).
اشكها، به راحتي نشان مي دهند كه تبديل يك بازتاب واقعي به يك عمل ارادي امكان پذير است. مثلا هستند كساني كه به صورت ارادي و حرفه اي اشك مي ريزند. وقتي تغيير پديده هاي مربوط به جلوه ي هيجان را در اجتماعات مختلف و حتي در دوجنس مختلف مقايسه مي كنيم، نقش تقليد آشكار مي شود. همچنين بي حركتي نسبي خطوط چهره ي نابينايان، كه قادر به تقليد جلوه ي صورت نيستند، به راحتي نشان مي دهد كه تقليد مي تواند در تكوين جلوه ي هيجان نقش مهمي داشته باشد(كالات ،۱۳۸۷).
ما تنها بازتابهاي ذاتي(لبخند زدن و اشك ريختن) را تقليد نمي كنيم، بكله اعمال ارادي معني دار را، كه به صورت سمبليك يا نمادين در مي آيد، تقليد مي كنيم. بدين صورت كه نگاه، دهان و دست، زبان خاص خود را دارند و مي توانند نگرش هاي عاطفي، اندوه، شادي، احترام، نفرت و … را نشان دهند. مثلا بوسيدن، مشت گره كردن، تف انداختن، نفس عميق كشيدن، حركت تهديد آميز دست، پوشاندن صورت با دست، خيره شدن و پايين انداختن نگاه، هر يك معناي خاص خود را دارد
براي روشن تر شدن آنچه در پاراگراف بالا گفته شد، از اشعار شاعر معاصر آقاي هوشنگ ابتهاج(سايه) مثال مي آوريم:
نشود فاش كسي آنچه ميان من و توست تا اشارات نظر نامه رسان من و توست
گوش كن با لب خاموش سخن مي گويم پاسخم ده به نگاهي كه زبان من و توست
تميز جلوه ي اكتسابي و اجتماعي هيجان از جلوه ي ذاتي و بازتابي آن اغلب دشوار است. جلوه ي ذاتي و بازتابي هيجان را مي توان در حيواناتي كه به انسان نزديكترند پيدا كرد و بسيار جالب خواهد بود كه آنها را با جلوه اي كه كودكان دارند مورد مقايسه قرار داد(گنجي،۱۳۸۶).
۱-Reskaend
قبل از انتخاب سنگ ساختماني حتما اين مقاله را بخوانيد
پايان نامه مديريت : بررسي اثرات بانكداري الكترونيك در دولت الكترونيك
پايان نامه دلايل عدم استقبال مشتريان از سرويس هاي بانكداري الكترونيك
ضرورت توجه به كيفيت خدمات
پايان نامه مديريت با موضوع انواع پرداخت هاي الكترونيكي
تاريخچه بانكداري الكترونيك در ايران