تعريف هيجان ومولفه هاي آن.
در روانشناسي هيجان ها معمولاً به احساسها و واكنشهاي عاطفي اشاره دارند، هر هيجان از سه مؤلفه اساسي برخوردار است:
مؤلفه شناختي، افكار، باورها و انتظارهايي كه نوع و شدت پاسخ هيجاني را تعيين ميكنند. آن چه براي يك فرد فوق العاده لذت بخش است، ممكن است براي ديگري كسل كننده يا آزارنده باشد.

مؤلفه فيزيولوژيكي كه شامل تغييرات جسمي در بدن است. براي مثال، هنگامي كه بدن از نظر هيجاني به واسطه ي ترس يا خشم بر انگيخته ميشود، ضربان قلب زياد ميشود، مردمكها گشاد ميشوند و ميزان تنفس افزايش مييابد. اكثر هيجانها شامل يك انگيختگي كلي و غير اختصاصي دستگاه عصب هستند.
مؤلفه رفتاري، به حالتهاي مختلف ابراز هيجانها اشاره ميكند. جلوههاي چهرهاي، حالتهاي اندام و حركتهاي بيانگر، و آهنگ صدا همراه با خشم، لذت، شادي، غم، ترس و هيجانهاي ديگر تغيير ميكنند.
جلوه ي چهرهاي مهمترين شكل ارتباط هيجاني هستند. بررسيهايي كه صورت گرفتهاند، نشان ميدهند كه برخي از جلوههاي خاصِ چهرهاي، ذاتي هستند. و بنابراين، در همه جاي دنيا آنها را ميشناسند.
هيجان ها متشكل از الگوهاي پاسخ هاي فيزيولوژيكي و رفتارهاي مخصوص به نوع هستند . و در واقع غالبا از نظر مردم هيجان همان احساسي است كه به فرد دست ميدهد . ولي هيجان يك رفتار است نه يك تجربه ي خصوصي و پديده اي است كه در بقاي نوع و توليد مثل نقش دارد)هافمن ،۱۳۸۱).
۲-۴-۲٫هيجان و نظريه هاي هيجان
اصطلاح هيجان از ريشه لاتينEmovereبه معني حركت، تحريك و حالت تنش مشتق شده است. هيجان در زبان متداول با شور، احساس، انفعال و عاطفه معادل است.
در حال حاضر دو نوع كاربرد براي اين واژه وجود دارد:
الف-اصطلاحي پوششي براي تعداد نامعيني از حالات ذهني. اين همان معنايي است كه ضمن صحبت از عشق، ترس و نفرت مورد نظر است.
ب- برچسبي براي زمينهاي از تحقيقات علمي كه به بررسي عوامل محيطي، فيزيولوژيكي و شناختي اين تجربيات ذهني ميپردازد.
علاوه بر اين كاربردها، اصطلاح هيجان مفاهيم ضمني ديگري نيز دارد:

حالات هيجاني به طور طبيعي، حاد تلقي ميشوند و اين حالات، تجارب ذهني هستند كه با احساسات تفاوت داشته و از نظر رفتاري با آشفتگي و اضطراب همراه هستند(پورافكاري،۱۳۷۳).
هيجان، حالت پيچيده روانشناختي است كه شامل سه مولفه مجزا ميباشد:
تجربه ذهني، پاسخ هيجاني و رفتار آشكار حاصل از اين تجربه. بر اساس مولفههاي موجود، هيجانهاي اصلي شامل ترس، تعجب، خشم، نفرت، ناراحتي و شادي ميباشند و نوع ديگر هيجان، هيجانهاي مركب هستند كه تركيبي از هيجانات اصلي ميباشند(خداپناهي،۱۳۸۷).
۲-۴-۳٫اجزاي هيجان
هر هيجان شامل شناختها، اعمال و احساسات ميباشد و تمامي هيجانات اين مراحل را طي ميكنند.
* احساس درونذهني
*تحريك دستگاه خودكار
* ارزيابي شناختي از موقعيت
*ابراز هيجان
* واكنش عمومي
*گرايش عملي كه مقدار هيجاني كه از احساسي ناشي ميشود و به صورت رفتار خاصي بروز ميكند به تجربه فرد بستگي دارد(اتكينسون وهمكاران؛به نقل از رفيعي وهمكاران،۱۳۸۴).
مهمترين چيزي كه تاكنون درباره هيجان گفته شده اين است كه، تا وقتي كسي هيجان را تعريف نكرده فكر ميكند معناي آن را ميداند(كالات،۱۳۸۷).
۲-۴-۴٫تاريخچه هيجان
دانشمندان فراواني درباره هيجان تحقيق كردهاند. ويليام جيمز، اولين محققي است كه براي هيجان يك الگوي فيزيولوژيكي ارائه داد و چارلز داروين يكي از اولين دانشمنداني بود كه هيجان را به طور سيستماتيك مطالعه كرد.
هدف او از نشان دادن هيجان در ميان انسانها، شاهدي براي نظريه تكاملاش بود. او در سال ۱۸۷۲ كتاب خود را با عنوان “ابراز هيجان در انسانها و حيوانات” منتشر كرد.
همگاني بودن حالتهاي چهره هنگام ابراز هيجان، تاييدي براي ادعاي داروين مبني بر ذاتي بودن واكنشها و داشتن تاريخچه تكاملي براي هيجانها ميباشد(اتكينسون وهمكاران ،۱۳۸۴).
۲-۴-۵٫نظريههاي هيجان
۲-۴-۵-۱٫نظريه جيمز – لانگه :
بر طبق اين نظريه هيجانهايي كه احساس ميشوند، ادراك دگرگونيهاي بدني است. طبق اين نظريه چيزي كه ما به صورت هيجان تجربه ميكنيم برچسبي است كه به پاسخهاي خودمان ميزنيم. براي مثال، چون ميگريزيم پس ميترسيم(اتكينسون وهمكاران ،۱۳۸۴).
نظريه شاخترـسينگر: در اين نظريه، هيجاني كه احساس ميكنيم تعبير و تفسير ما از حالتهاي برانگيختگي است.
۲-۴-۵-۲٫نظريه ارزيابانه:
طبق نظر ريچارد لازاروس، هيجان نتيجه ارزيابي اطلاعات از موقعيت محيطي و از درون بدن است (اتكينسون و همكاران ،۱۳۸۴).
۲-۴-۵-۳٫نظريه رفتارگرايي:
واتسون اظهار داشت كه فقط سه هيجان اساسي وجود دارد كه ذاتي بوده و توسط محركهاي ويژه بروز ميكند كه عبارتند از: ترس، خشم و عشق.
ترس: از پاسخ ذاتي فرد به صداي بلند و يا از دست دادن حمايت به وجود ميآيد.
خشم: از ايجاد مانع در برابر حركات و اعمال فرد به وجود ميآيد.
عشق: از نوازش و دلجويي به وجود ميآيد.
و ساير هيجانها از طريق شرطيشدن و يادگيري به وجود ميآيد(روزنهان ،۱۳۸۸).
۲-۴-۵-۴٫نظريه بازخوراند چهره:
طبق اين نظريه حالت چهره باعث تجربه درونذهني هيجان ميشود. تامكينز(Tomkins) معتقد است: حالت چهره يا مثبت است يا منفي. حالت چهره از همين طريق ميتواند هيجانات مثبت و منفي را از هم افتراق دهد(روزنهان[۱] ،۱۳۸۸).
۲-۴-۶٫وظايف هيجانها
اگر ما قابليت تجربه كردن و ابراز كردن هيجانها را تكامل بخشيدهايم، پس هيجانها بايد براي اجداد ما سازگارانه بوده و احتمالا براي ما نيز چنين باشند. به طور مثال، ترس به ما هشدار ميدهد كه از خطر بگريزيم، خشم براي حمله كردن به مهاجم هدايت ميكند. وقتي نياز به گرفتن تصميمي فوري است هيجان ميتواند رهنمودي مفيد در اختيار بگذارد. افرادي كه شديدا بيهيجان هستند اغلب تصميمات نامناسب ميگيرند(سيدمحمدي،۱۳۹۰).
۲-۴-۷٫فيزيولوژي هيجانها
چند منطقه مغزي در هيجانها دخالت دارند. “بادامه” سريعا به محركهاي هيجاني پاسخ ميدهد. بسياري از دگرگونيهاي بدني كه در هيجان رخ ميدهد، در نتيجه فعاليت بخشي از دستگاه عصبي خودمختار به وجود ميآيد. سمپاتيك، بخشي از اين سيستم، با آزاد كردن هورمونهاي اپينفرين و نوراپينفرين در هنگام هيجان در اين تغييرات بدني نقش مهمي ايفا ميكند. به طور كلي نيمكره راست در ابراز و تشخيص هيجان نقش دارد(كالات[۲] ،۲۰۰۷).
۱-Rosenhan
James Kalatل
قبل از انتخاب سنگ ساختماني حتما اين مقاله را بخوانيد
پايان نامه مديريت : بررسي اثرات بانكداري الكترونيك در دولت الكترونيك
پايان نامه دلايل عدم استقبال مشتريان از سرويس هاي بانكداري الكترونيك
ضرورت توجه به كيفيت خدمات
پايان نامه مديريت با موضوع انواع پرداخت هاي الكترونيكي
تاريخچه بانكداري الكترونيك در ايران