۲-۴-۲- مفهوم و تعاريف مديريت ارتباط با مشتري
مديريت ارتباط با مشتري يك مفهوم جديد نيست، اما با توجه به پيشرفتهاي صورت گرفته در فناوري اطلاعات شكل عملي يافته است. CRM در ادبيات اغلب به عنوان بازاريابي يك به يك[۱] شناخته شده است. در گذشته ابزارهاي اتوماسيون كادر فروش (SFA)[2] گسترش زيادي يافته است. نرمافزارهاي SFA كارهاي تكراري نظير ثبت معاملات مشتري و پيش بيني را بر عهده داشته اند. SFA به كادر فروش امكان ميدهد تا بيشتر بر فروش متمركز شوند و كمتر به وظايف اداري توجه نمايند. بايد توجه داشت كه CRM رويكردهاي خود را در بازاريابي رابطهاي دنبال مي كند و به دنبال سودآوري بلندمدت با تغيير نگرش مشتريان از بازاريابي تعاملي به حفظ مشتريان از طريق مديريت ارتباط با مشتري ميباشد. بنابراين CRM ابزاري مدرن و توسعه يافته براي داده كاوي[۳] از اطلاعات مشتريان است كه با بهره گرفتن از نقاط ارتباطي مختلف، در سيستم تغذيه ميگردد و يك ديدگاه جامع از مشتري خلق مينمايد. فناوري تثبيت و تحليل رفتار مشتريان به بنگاهها اجازه ميدهد تا به آساني مشتريان خوب را شناسايي نموده و تلاشهاي بازاريابي را بر مشترياني كه از بنگاه خريد مينمايند متمركز نمايند. درك بهتر مشتري كنوني به بنگاه اجازه ميدهد تا با تعامل، پاسخگويي و ارتباط موثر با آنها، نرخ حفظ مشتريان را به طور چشمگيري افزايش دهد.

متخصصان و نظريه پردازان هر كدام تعاريف مختلفي از مديريت روابط مشتريان ارائه مي دهند كه ميتوان آنها را در چهار گروه كلي (به عنوان استراتژي، فناوري، فرايند و سيستم اطلاعاتي) طبقه بندي كرد. بر طبق نظر تامپسون[۴] اگر از چهار متخصص CRM اين سوال پرسيده شود كه CRM چيست؟ ميتوان به ۴ پاسخ مختلف دست يافت. گروهي CRM را استراتژي، برخي فناوري و بعضيها فرايند و دستهاي ديگر آن را سيستم اطلاعاتي به شمار ميآورند. در اينجا چند مورد از تعاريف CRM ارائه ميشود:
- مديريت ارتباط با مشتري واژهاي براي مجموعه متدلوژيها، فرايندها، نرمافزار و سيستمهايي است كه به مؤسسات و شركتها در مديريت موثر و سازمان يافته ارتباط با مشتريان كمك ميكند (الهي و حيدري، ۱۳۸۷، ص ۲۱).
- مديريت ارتباط با مشتري يعني ايجاد و حفظ ارتباط شخصي شده با مشتريان سودآور، از طريق استفاده مناسب از فناوريهاي اطلاعات و ارتباطات (راجر،۱۳۸۳، ص ۴۲).
- مديريت ارتباط با مشتري به عنوان يك فرايند، متشكل از نظارت بر مشتري (مثل جمعآوري دادههاي مناسب آنان) مديريت و ارزشيابي دادهها و نهايتاً ايجاد مزيت واقعي از اطلاعات استخراج شده در تعاملات با آنان است (حيدر زاده، كامبيز، ۱۳۸۱)
- مديريت ارتباط با مشتري، استراتژي جامع كسب و كار و بازاريابي است كه فناوري، فرايندها و تمام فعاليتهاي كسب و كار را حول مشتري يكپارچه ميسازد (كاتلر و آرمسترانگ، ۱۳۸۸، ص ۲۴۳).
- مطابق با اظهارات سويفت[۵]، «مديريت ارتباط با مشتري يعني يك رويكرد تجاري براي درك و نفوذ بر رفتار مشتريان كه ارتباطات معنيداري براي بهبود خريد مشتري، حفظ مشتري، وفاداري مشتري و سوددهي مشتري است (سويفت، ۲۰۰۱).
- كينكيد[۶] ( ۲۰۰۳) CRM را «كاربرد راهبردي اطلاعات، فرآيندها، فنآوري و مردم ميداند تا روابط مشتري با شركت در كل چرخهي عمر مشتري مديريت شود».
- مديريت ارتباط با مشتري، يك راهبرد در سطح سازمان است كه براي بهينه كردن سوددهي و درآمد و رضايتمندي مشتريان با سازماندهي براساس گروههاي مختلف مشتريان، ترويج رفتار رضايتمندانه و ارتباط با مشتري، باعث درك بهتر، دسترسي بيشتر و تعامل مؤثرتر با مشتري از طريق كانالهاي مختلف ميشود (كاسانف[۷]، ۲۰۰۰).
- مديريت ارتباط با مشتري، يك مدل مشتريگراست كه به طور ساختاريافتهاي از اطلاعات مشتري براي خلق يك راهبرد سفارش شده استفاده ميكند. اين راهبرد به طور يكنواخت در طول تمام كانالهاي ارتباط با مشتري به منظور بيشينه ساختن ارزش از طريق يادگيري مستمر و توسط ارائه يك تجربه تفكيك شده و متمايز به مشتري، به كار گرفته ميشود. با مديريت ارتباط با مشتري ميتوان نيازها و خواستههاي مشتري را حتي پيش از آنكه بيان شوند، شناسايي كرد. با بهره گرفتن از اين مزيت، سازمانها قادر به افزايش ميزان وفاداري مشتري، توليد درآمد وكاهش هزينههاي عملياتي هستند (برون[۸]، ۲۰۰۰).
از CRM همانند بسياري از مفاهيم مديريت، تعاريف متعددي ارائه شده است كه در جدول ۱-۲ به اختصار به برخي از آنها اشاره شده است. ولي در اين جا تعريف گارتنر[۹] از CRM به دليل جامعيت و كاربرديتر بودن مورد تأكيد ميباشد، به زعم گارتنر :
CRM يك استراتژي تجاري است كه از طريق بخشبندي مشتري، جلب رضايت وي و پيادهسازي فرايندهاي مشتري محور (چگونگي)، نتايج ارزشمندي از قبيل سودآوري، درآمد و رضايت مشتري (چيستي و چرايي) را به دنبال داشته و با دادههاي با كيفيت مشتري بنا نهاده شد و از طريق فناوري اطلاعات توانمند ميگردد.
جدول ۲-۱: برخي تعاريف موجود در زمينه مديريت ارتباط با مشتري (پليزز و بون ، ۲۰۰۴)
| نويسنده[۱۰] تعريف CRM | |
| گودهو، ويكسوم و واتسون، (۲۰۰۲) | طرحي كاربردي و خلاق براي كمك به سازمان جهت بهينه كردن تماس هاي خود با مشتريان، عرضه كنندگان يا مشتريان بالقوه از طريق شيوههاي مختلف تماس مانند مركز تلفن، فروشنده، توزيع كننده، انباردار، شعبات، وب يا ايميل با هدف جذب و نگهداري متشريان يا فروش بيشتر. |
| رايت، استون و آبات (۲۰۰۲)،
ليندل (۲۰۰۱) |
تركيب نرم افزار با شيوههاي مديريتي براي خدمت رساني به مشتري از سفارش تا خدمات پس از فروش. |
| انگ و باتل (۲۰۰۲) | يك استراتژي اصلي تجاري است كه فعاليت ها و وظايف دروني و شبكههاي تجاري خارجي را براي خلق و ايجاد ارزش به مشتريان هدف به همراه سود تركيب و انسجام بخشيده و بر دادههاي با كيفيت مشتريان بنا نهاده شده و از طريق فناوري اطلاعات قادر به فعاليت است. |
| دايچه (۲۰۰۲) | ساختاري است كه با ترسيم ارزش مشتري امكان افزايش آن را فراهم ميكند و ابزار صحيحي است كه مشتريان ارزشمند را تشويق به وفادارماندن – در واقع خريد دوباره- ميكند. |
| كلن (۲۰۰۲) | يك استراتژي تجاري است كه از طريق ارائه ارزش بهينه به مشتري و كسب ارزش تجاري به طور هم زمان مزيت رقابتي براي سازمان ايجاد ميكند. |
| كيم، ساه و ونگ (۲۰۰۳) | تلاش هاي مديريتي براي مديريت كردن تعاملات تجاري با مشتريان از طريق تركيب فناوري و فرايندهاي تجاري كه به دنبال درك مشتريان شركت ميباشد. |

| رمبرندي (۲۰۰۲) | يك برنامه مديريت ارتباط با مشتري مشتريان را قادر ميسازد تا به سادگي به اطلاعاتي كه نياز دارند در هر زمان دسترسي داشته باشند و شامل وب سايت دائمي، ايميل و نيز توانايي حل مشكلات از طريق تعاملات انساني نه صرفاً با سيستمهاي پاسخ گوي الكترونيكي ميشود. |
| اسميت (۲۰۰۲) | يك استراتژي تجاري تركيب شده با فناوري براي مديريت موثر كل چرخه زندگي مشتري. |
| هندن (۲۰۰۰) | مديريت ارتباط با مشتري فرآيند بدست آوردن، نگهداري و رشد دادن مشتريان سودمند ميباشد. اين فرآيند به تمركز واقعي بر روي خصوصيات خدمات (كه براي مشتري ارزش ايجاد مي كند و سبب وفاداري ميشود) احتياج دارد. مديريت ارتباط با مشتري شامل ۵ عنصر ميباشد: استراتژي، بخش بندي، تكنولوژي، فرآيند و سازمان. |
| گرينبرگ (۲۰۰۱) | CRM يك سرمايه گذاري فكري و ايجاد يك فرآيند بازرگاني و سياستهايي است كه جهت كسب حفظ و خدمت به مشتريان طراحي ميشوند. CRM يك تكنولوژي نيست، بلكه تكنولوژي تنها وسيلهاي براي فعال و توانا ساختن CRM است. |
| بز و ساگاماران (۲۰۰۳) | CRM مديريت دانش مشتريان براي درك و ارائه خدمات بهتر به آنان است. در اين مفهوم مشتري در مركز سازمان قرار دارد. خدمات به مشتري يكي از مهمترين اجزاي CRM است. هر چند CRM علاوه بر آن توسط ارتباطات با مشتريان در طول كل فعاليتهاي بازرگاني از نقطه نظر ملاقاتها و تعاملات هماهنگ ميشود. |
| فرد ويرسما (۲۰۰۳) | CRM راهكاري است كه در آن از مجموع كاركنان، فرآيند و فناوري براي حداكثر كردن ارتباط با مشتريان خارجي، اعضا كانالهاي توزيع، تامين كنندگان و مشتريان داخلي استفاده ميشود. |
| فئين برگ (۲۰۰۳) | CRM استراتژي جامع كسب و كار و بازاريابي است كه فناوري، فرآيندها و تمامي فرآيندهاي كسب و كار را حول مشتري يكپارچه مينمايد. |
نقطه اشتراك تمامي تعاريف ذكر شده را ميتوان در يك جمله خلاصه نمود كه مديريت روابط با مشتري فرآيند تركيب تجارت و تكنولوژي است. فرآيندي كه به دنبال شناخت مشتريان شركت است، از اين جهت كه مشتريان چه كساني هستند؟ چه كاري را انجام مي دهند؟ چه چيزي را دست دارند؟ (پليزز و بون، ۲۰۰۴، ص ۹). مديريت روابط با مشتري اساساً يك مفهوم ۲ مرحلهاي است. وظيفه مرحله اول تمركز براساس و ساختمان مشتري است. اين بدين معنا است كه شركتها بايد از محصولمداري به سمت مشتريمداري حركت كنند و استراتژيهاي بازار را از بيرون به درون و نه از درون به بيرون تعريف كنند. آنها بايد بر روي نيازهاي مشتري متمركز شوند، نه ويژگيهاي محصول. در مرحله دوم شركتها بايد با منسجم نمودن سيستم مديريت روابط با مشتري از طريق زنجيره تجربياتي كه از مشتري بدست آوردهاند بوسيله اتكا بر تكنولوژي، مشتريمداري را توسعه دهند تا در زمان مناسب محصولات ارزشمندي را به مشتريان ارائه دهند. اين مرحله بر پايه ۴ نگرش بنا نهاده شده است:
۱: مشتريان بايد به عنوان داراييهاي ارزشمند قلمداد شده و اداره شوند.
۲: تفاوتهاي مشتري در قابليت سودمندي، همه مشتريان در اين مطلوبيت با هم برابر نيستند.
۳: مشتريان در نيازها و سلايق، رفتار خريد و حساسيت نسبت به قيمت با هم تفاوت دارند.
۴: با درك نيازهاي مشتريان و نسبت سودآوري آنها شركتها ميتوانند با ارائه پيشنهادات مناسب، ارزش كلي مجموعه مشتريانشان را حداكثر نمايند (چن و پوپوويچ[۱۲]، ۲۰۰۳).
در تعدادي از بنگاهها مديريت ارتباط با مشتري فقط يك فناوري است كه با توسعه بانكهاي اطلاعاتي و ابزارهاي اتوماسيون كادر فروش با مرتبط نمودن وظايف فروش و بازاريابي منجر به بهبود فعاليتهاي سازمان ميگردد. در برخي ديگر از بنگاهها مديريت ارتباط با مشتري به عنوان ابزار ارتباط متقابل با مشتري (يك به يك) و تنها مسئوليت بخش فروش، خدمات، مراكز تماس[۱۳]، يا بخش بازاريابي در نظر گرفته ميشود. اما مديريت ارتباط با مشتري فقط يك بسته نرمافزاري براي بازاريابي، فروش يا خدمات نيست. بلكه اگر به صورت جامع و كامل، چند وظيفه اي، مشترينگر و با بهره گرفتن از فناوري يكپارچه ارائه گردد، منجر به بيشينه شدن روابط با مشتري شده و كل سازمان را در بر خواهد داشت. راهبرد تجاري مديريت ارتباط با مشتري با بهره گرفتن از اهرمهاي بازاريابي، عمليات فروش، خدمات مشتري، منابع انساني، تحقيق و توسعه، امور مالي و همچنين فناوري اطلاعات و اينترنت، سود تعامل مشتريان با سازمان را بيشينه ميسازد. از نگاه مشتري، مديريت ارتباط با مشتري شامل مناسبسازي، پيادهسازي و تسهيل انجام معامله بدون توجه به كانال ارتباطي مورد استفاده ميباشد. اجراي مديريت ارتباط با مشتري در بسياري از سازمانها موجب افزايش توان رقابتي، افزايش درآمد و كاهش هزينه هاي عملياتي شده است. مديريت كارا و موثر ارتباط با مشتري منجر به افزايش رضايت مشتريان و نرخ نگهداري آنان شده است. مديريت ارتباط با مشتري به سازمانها كمك مي كند تا وفاداري و سودآوري مشتري را در قالب تكرار خريد، مبالغ خريد و دوره خريد مورد ارزيابي قرار دهند. مديريت ارتباط با مشتري به سازمانها كمك مينمايد تا به سوالات زير پاسخ دهند:
چه كالاها يا خدماتي براي مشتريان ما مهم است؟
چگونه بايد با مشتريان خود ارتباط برقرار نماييم؟
بعلاوه مشتريان به طور مشخص بر اين باورند كه در زمان و هزينه هاي آنها صرفهجويي شده، اطلاعات بهتري را دريافت كرده و با آنها مناسبتر رفتار ميشود (الهي و حيدري، ص ۷).
زمينه هاي ظهور مديريت ارتباط با مشتري
پاتريشا سيبولد[۱۴] (۲۰۰۴) سه اصل زير را بيان نموده است:
مشتريان در كنترل هستند،
ارتباط با مشتريان ارزشمند است،
تجربه مشتريان موضوع مهمي است.
وي معتقد است كه مشتريان در كنترل هستند. سيبولد با اشاره به انقلاب ايجاد شده در صنعت موسيقي كه سبب شد اين صنعت به سمت مشتريان برود، اذعان داشت كه قدرت مشتريان و كاربران امروزه قابل توقف نيست.
وي معتقد است كه رابطه ميان مشتري و عرضهكننده بايد در رأس فهرست اولويت سازمانها باشد. كسب مشتري هزينه دارد و حفظ اين ارتباط نيز هزينه بيشتري مي تواند در پي داشته باشد. با اين حال اگر اين ارتباطات حفظ نشود، هزينه كسب مشتري يا جايگزين كردن مشتريان جديد بسيار بيشتر خواهد بود. درك تجربيات كامل مشتريان بسيار بيشتر از ساختن يك كالاي خوب و يا ارائه اطلاعات به كساني است كه با مشتريان رابطه دارند. تجربيات مشتريان نشان ميدهد كه فرآيند و استراتژي برخورد با مشتريان براي موفقيت سازمان تا چه اندازه مهم است.
سرمايهگذاري در فناوري مديريت ارتباط با مشتري به خودي خود نميتواند جايگزين برخورد بهتر با مشتريان شود، بلكه فرآيندها و روشها نيز به همراه فرهنگ مشتري موضوعات واقعاً مهمي است كه بايد در نظر گرفته شود. سازمانها داراي فرصتهاي بيشماري جهت بهبود روشهاي خود به منظور اداره مشتريانشان با بهره گيري از مديريت ارتباط با مشتري به عنوان يك مبنا ميباشند اما اين مسأله بايد در مناسبات با آنها ايجاد شود. فرهنگ دوست شدن با مشتري و فرآيندهاي كسب و كار بايد چنين امري را تضمين نمايند (گانيگهام[۱۵]، ۲۰۰۲، ص ۶).
[۱] One to One Marketing
[۲] Sales Force Automation
[۳] Data Mining
[۴] Thompson
[۵] Swift
[۶] Kincaid
[۷] Kassanoff
[۸] Brown
[۹] Gartner
۱- Goodhue , Wixom , and Watson –Wright , Stone , and Abbott , Akeindl – Ang and Buttle – Dyche- Kellen – Kim , Sub and Hwang- ******kby- Rembrandi- Smith.
[۱۱] Plessis & Boon
[۱۲] Chen & Popovich
[۱۳] Call Centers
[۱۴] Seybold
[۱۵] Gunningham
قبل از انتخاب سنگ ساختماني حتما اين مقاله را بخوانيد
پايان نامه مديريت : بررسي اثرات بانكداري الكترونيك در دولت الكترونيك
پايان نامه دلايل عدم استقبال مشتريان از سرويس هاي بانكداري الكترونيك
ضرورت توجه به كيفيت خدمات
پايان نامه مديريت با موضوع انواع پرداخت هاي الكترونيكي
تاريخچه بانكداري الكترونيك در ايران