پايان نامه : انواع مشاغل بر حسب استرس

۹ بازديد

۲-۱۰-      انواع مشاغل بر حسب استرس

 

 

     

  1. مشاغل پر استرس: انستيتوي ملي بهداشت و سلامت حرفه اي فهرستي از مشاغل پر فشار رواني و كم فشار رواني را بر اساس رخداد مشكلات مرتبط با فشار رواني از قبيل بيماري هاي قلبي فشار خون بالا و اختلال هاي عصبي ارائه داده است. كارگري، منشي گري، بازرسي، تكنسين آزمايشگاه، مدير اداره، سر كارگر، رياست، پيشخدمت، متصدي تلفن، مالك، كارگر معدن و نقاش (نه هر هنرمندي).
  2.  

  3. مشاغل كم استرس: خياط لباس ، صنعت گر، خدم تكار، كارگر مزرعه، متصدي تجهيزات سنگين، حمال، پرستار بچه، استاد دانشگاه و كارگر ارتباطات / كارمندان. (توركينگتون، ۱۳۸۳: ۷۷-۶۷).

 

مشاغل «پر استرس» داراي سه جنبه مي باشند كه عبارتند از:

 

ضرر، خسارت، تهديد، چالش.

 

الف. ضرر- خسارت

 

ميزان آسيبي است كه تا آن وقت ايجاد شده است، مانند كسي كه پس از آسيبي جدي، بر اثر درد ناتوان مي شود. بعضي اوقات مردمي كه به فشار رواني نسب تاً خفيف دچار مي شوند، آن را فاجعه مي پندارند در مورد تأثير آن غلو مي كنند و موجب افزايش احساس فشار رواني مي شوند (اليس، ۱۹۸۷).

 

ب. تهديد

 

به زيان هايي كه احتمال مي دهيم در آينده ببينيم مانند صورت حساب بيماران، مدت زماني كه بستري هستيم و از دست دادن حقوق، گفته مي شود. ارزشيابي استرس، ارتباط زيادي با ارزيابي ضرر- خسارت و تهديد پيدا مي كند.

 

ج. چالش

 

به فرصتي براي رشد كردن، ماهر شدن و سود بردن گفته مي شود. براي مثال، ممكن است ارتقاي شغلي، وضعيتي فشار رواني زا ارزيابي شود، اما موقعيت خوبي است براي كسب مهارت هاي جديد، نشان دادن توانايي ها، و به دست آوردن حقوق بيشتر (خدادادي و دولتيار باستاني، ۱۳۸۶: ۹).

 

آدرس سايت براي متن كامل پايان نامه ها

 

ارزيابي ثانويه: به ارزيابي دائم از منابعي كه براي سازگاري در دسترس داريم، گفته مي شود اگرچه ما معمولاً پس از آن كه واقعه اي را پر فشار رواني ارزيابي كرديم به بررسي منابع مان مي پردازيم، ارزيابي ثانويه الزاماً از نظر زماني پس از ارزيابي اوليه انجام نمي گيرد (كوهن و لازاروس، ۱۹۸۳: ۶۰۹). اين دو فرايند به شدت به يك ديگر مربوطند. بعضي اوقات ارزيابي ثانويه ما از منابع محدودي كه در اختيار داريم موجب مي شود موقعيت را تهديد كننده ارزشيابي كنيم، كه در غير اين صورت ممكن بود چنين نمي كرديم (كوهن و هالرويد، ۱۹۸۲: ۱۰۹). با اين همه، هرگاه موقعيتي را پرفشار رواني به حساب آوريم، بيشتر احتمال دارد كه به ارزيابي ثانويه بپردازيم و منابعي را كه براي رويارويي با ضرر تهديد يا چالش نياز داريم، بررسي كنيم (حسن زاده، ۱۳۸۷: ۶۸).

 

۲-۱۱-      علايم و عوامل فشار رواني شغلي

 

بير و نيومن در ۱۹۷۸ سه دسته از نشانه هايي راكه در شرايط فشار رواني شغلي بروز مي كنند نام برده اند: نشانه هاي رواني، نشانه هاي جسماني و نشانه هاي رفتاري.

 

     

  1. نشانه هاي جسماني: آنها را مشكل تر مي توان تشخيص داد، زيرا در حالي كه شرايط كاري معيني با بيماري ها و ناراحتي‏هاي جسماني معيني همراه هستند، اما دشوار مي توان فهميد كه اين نا خوشي ها تا چه اندازه صرفاً معلول شغل و چه اندازه نتيجه ديگر جنبه هاي زندگي شخص است. مثلاً كارگري كه در مواقع معيني دچار سردرد مي شود، ممكن است خود او كارش را موجب فشار رواني بداند كه منجر به سر درد او شده است اما چه بسا كه ناراحتي هاي خانوادگي او نيز به همان اندازه در اين سر درد ها دخيل باشند. هر چند كه قضيه به اينجاها ختم نمي شود. با اين حال شواهد و مدارك پژوهشي نشان داده اند كه همواره رابطه اي بين فشار رواني شغلي و نشانه ها و بيماري هاي جسماني معين وجود دارد. يكي از عمومي ترين نشانه هاي بيماري جسماني مرتبط با فشار رواني شغلي بيماري هاي قلبي – عروقي است. پژوهش هاي معتبري وجود دارد كه رابطه بين شرايط فشار رواني زاي كار را با عوامل خطر آفرين بيماري قلبي – عروقي نشانه مي دهند. پژوهش هايي كه ساترلند و كوپر در (۱۹۹۰) انجام داده اند اطلاعات بيشتري را در اين باره در اختيار ما مي گذارد همين طور ثابت شده است كه ناراحتي هاي معده‏اي – روده اي مثل زخم هاي دستگاه گوارش و فشار رواني شغلي با هم رابطه دارند. از ديگر بيماري‏هاي جسماني كه ممكن است نتيجه فشار رواني هاي شغلي پياپي باشند انواع حساسيت ها (آلرژي ها) و بيماري هاي پوستي، اختلال در خواب سردرد و ناراحتي هاي تنفسي را مي توان نام برد (آبلارد، ۲۰۰۳: ۹۰).
  2.  

     

     

  3. نشانه هاي رواني: آن دسته از مشكل هاي عاطفي و شناختي هستند كه بر اثر ناراحتي هاي ناشي از فشار رواني شغلي بروز مي‏كنند. نارضايتي از شغل يكي از رايج ترين پيامدهاي فشار رواني شغلي است. شخصي كه از شغل خود ناراضي است با بي ميلي و تأخير به سر كار خود مي آيد و براي آن كه كارش را به خوبي انجام دهد دليل چنداني نمي بيند. ديگر نشانه هاي رواني عبارتند از: افسردگي، اضطراب[۱]، ملالت[۲]، احساس ناكامي، انزوا و بيزاري، بعضي از اين نشانه ها به خودي خود مشكل هايي هستند و تا جايي كه ممكن است موجب وخيم تر شدن فشار رواني شغلي مي شوند
  4.  

  5. نشانه هاي رفتاري: نشانه هاي رفتاري به دو دسته تقسيم مي شوند:

 

دسته اول نشانه هايي هستند كه مي توان گفت به طور مستقيم متوجه خود فرد شاغل است. اين دسته شامل رفتارهايي است مثل خودداري از كار كردن، مصرف روز افزون مشروبات الكلي و دارو، پرخوري يا بي اشتهايي، رفتارهاي ستيزه جويانه در برابر همكاران يا اعضاي خانواده و به طور كلي مشكل هاي ميان فردي (كامرون و پيرس، ۲۰۰۵: ۱۳۲).

 

دسته دوم از نشانه هاي رفتاري پيامدش به سازماني يا تشكيلات اداري برمي‏گردد، از جمله غيبت از كار، رها كردن شغل، افزايش حادثه هاي ناشي از كار و فقدان بهره وري (رندال و همكاران، ۱۳۸۵: ۳۸۵).

 

اگر چه كه پژوهشگران، منابع فشار رواني را به گونه هاي مختلف طبقه بندي مي كنند اما، نكته ي قابل تأمل در پژوهش هاي مورد بررسي، تاكيد همه ي آن ها به عوامل خانوادگي و شغلي به عنوان منابع اصلي فشار رواني است (فونتانا، ۱۹۹۰؛ كوردون، ۱۹۹۷؛ ماركهام[۳] ۱۹۹۲؛ اسميت[۴]، ۲۰۰۳؛ رابينز، ۱۹۹۸، هافمن، ۲۰۰۶؛ كومار[۵] و همكاران، ۲۰۰۲). هومن (۱۳۷۷) نشان داد كه عوامل و منابعي چون مسايل شخصي، مشكلات جسمي، مشكلات خانوادگي، مشكلات تحصيلي، مشكلات هيجاني، مسايل اجتماعي و مسايل زناشويي، سطح فشار رواني دانشجويان را بالا مي برد. پژوهشي كه در مورد ۲۵ تحقيق انجام شده ي بين‏المللي و ده تحقيق استراليايي، بين سال هاي ۲۰۰۴-۱۹۹۹ انجام شده بود نشان داد عوامل فردي و سازماني ايجادكننده ي فشار رواني در بهزيستي افراد جامعه (دولارد[۶] و همكاران، ۲۰۰۷) و انتظارات خودكنترلي در افزايش فشارهاي كاري، موثر است. در DSM-IV-TR، اضطراب، پيش بيني خطر يا سختي هاي آينده، همراه با ملالت و نشانگان تنش  بدني تعريف شده است (انجمن روانپزشكي آمريكا، ۲۰۰۰). پژوهش هاي مختلف نشان داده است كه افراد با عوامل فشار رواني زاي متعددي مانند شرايط كاري ضعيف، شرايط سياسي غيرقابل تحمل، مرگ، تولد (سياس[۷] و همكاران، ۲۰۰۴، به نقل از هافمن[۸] ۲۰۰۶) فشار زمان، نگراني هاي مالي، جر و بحث هاي مداوم در موقعيت هاي خانوادگي يا كاري (دلاهانتي[۹] و همكاران، ۲۰۰۰، به نقل از هافمن، ۲۰۰۶) تغيير در نوع تغذيه، تغيير آب و هوا، جدايي از خانواده و تغيير  در نوع نقش (پرسود[۱۰]، ۱۹۹۴، به نقل از براون[۱۱]، ۲۰۰۸) از طرفي آمارها نشان مي دهند كه محيط هاي كاري شلوغ با اربابان رجوع فراوان، سطح فشار رواني كاركنان را به شدت بالا برده و عوامل ايجاد كننده آن فردي، سازماني و بيروني است (عباس زادگان، ۵۶،۱۳۷۸) كه كان و بايوسيير اين محرك ها را به محتواي كار يعني ساده، پيچيده، يكنواخت و متنوع بودن و ويژگي‏هاي شغل يعني ابعاد اجتماعي شغل يا روابط با سرپرست و تعارض شغلي تقسيم بندي كرده اند (ساعتچي، ۱۳۷۷، ۳۳۲). خط مشي‏ها، ساختار، شرايط فيزيكي و فرآيندهاي سازماني نمونه هايي از عوامل ايجاد كننده فشار رواني شغلي هستند كه مطالعات مربوطه علل زير را براي بروز آن خاطر نشان شده‏اند (Robbins, 2001, 512):

 

۱) عدم كفايت آموزش براي افزايش توانايي، نشان ندادن مسير پيشرفت شغلي.

 

۲) عدم اعتماد و تفويض اختيار براي تصميم گيري.

 

۳) كار بيش ازحد با تحت فشار گذاشتن كارمندان براي كارهاي ضروري.

 

۴) عدم تعريف روشن نقش هاي شغلي و متنوع بودن وظايف شغلي.

 

۵) محيط كاري نامناسب و طراحي ضعيف فضاي كاري.

 

۶) عدم توازن كافي در زندگي كاري و ارتباطات ناسالم بين پرسنل.

 

به هر حال بايد توجه داشت كه استرس، شرايطي فيزيكي و رواني است كه روي بهره وري، سلامت وكيفيت كاري پرسنل تأثيرگذار است و نتايج مضِر و هزينه آن، تدوين استراتژي هايي را مي طلبد (Clegg, 2006,55). البته در سطوح پايين استرس، ميزان عملكرد پايين است ولي در فشار رواني حد متوسط، سطوح عملكرد بهينه مي باشد (گملچ، ۳۷۵،۱۳۷۵). از طرفي نتيجه پيامد مثبت استرس، فعاليت، جديت و انگيزش است و آن چه بيشتر مورد توجه است پيامدهاي منفي فشارعصبي است. در اين رابطه اهم پيامدهاي فشار رواني عبارتند از (زارعي متين، ۹۹،۱۳۸۲):

 

۱) پيامدهاي فردي رفتاري

 

۲) پيامدهاي فردي رواني

 

۳) پيامدهاي فردي فيزيولوژيكي

 

۴) پيامدهاي سازماني

 

 

 

 

 

[۱] Anxiety

 

[۲] Dysphasia

 

[۳] Markham

 

[۴] Smith

تا كنون نظري ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در رویا بلاگ ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.